افسانه حسامیفرد، پزشک و کوهنورد 49 ساله ایرانی، با فتح قله چوآیو در هیمالیا، به عنوان اولین زن ایرانی نام خود را در تاریخ کوهنوردی جهان ثبت کرد. او که تمامی 14 قله بالای 8000 متر را صعود کرده پس از آخرین صعود در گفتوگو با نورنیوز از اراده، چالشها ، غلبه بر ناممکن ها و رویای تسخیر قلههای هیمالیا سخن گفت.
نورنیوز- گروه ورزشی: در جایی که زمین به آسمان نزدیکتر میشود و صعود به قلههای هیمالیا برای بسیاری تنها یک رؤیاست اما افسانه حسامیفرد، پزشک و کوهنورد ۴۹ ساله ایرانی، رویا را به واقعیت بدل کرده است. او نخستین زن ایرانی است که موفق به صعود تمامی ۱۴ قله بالای ۸۰۰۰ متر جهان شده و با این دستاورد، مرزهای اراده و توانایی انسان را جابهجا کرده است.
این افتخار که پیش از او تنها عظیم قیچیساز در تاریخ کوهنوردی ایران به ثبت رسانده بود، نمادی از جسارت و پشتکار زنان ایرانی است. حسامیفرد با فتح قلههایی از اورست تا کانچنچونگا و بهتازگی چوآیو، برگ تازهای در دفتر ورزش ایران گشود.
متولد پنجم دیماه ۱۳۵۵ در سبزوار است. دختری که از همان کودکی، آسمان و کوه برایش معنایی فراتر از چشمانداز داشت. سالها بعد، در حالیکه روپوش سفید پزشکی بر تن داشت، رؤیای دیگری در دلش قد کشید؛ رؤیای ایستادن بر قلههایی که به ابرها میرسند. از دماوند آغاز کرد و گامبهگام، مسیرش به بلندترین ارتفاعات هیمالیا رسید.
از روپوش سفید تا قلههای سپید
افسانه حسامیفرد در پنجم دیماه ۱۳۵۵ در سبزوار به دنیا آمد. از کودکی عاشق آسمان و کوه بود، اما در مسیر زندگی، پزشکی را برگزید. بااینحال، عشق به ارتفاعات در دلش ریشه دوانده بود. نخستین صعود جدیاش به قله ماناسلو در سال ۲۰۱۹، نقطه عطف زندگی او شد؛ جایی که تصمیم گرفت پروژهای چهارساله را آغاز کند: فتح همه ۱۴ قله بالای ۸۰۰۰ متر جهان.
- اورست در نپال و چین (۸۸۴۸ متر)
- کی۲ در پاکستان و چین (۸۶۱۱ متر)
- کانچنجونگا در نپال و هند (۸۵۸۶ متر)
- لوتسه در نپال و چین (۸۵۱۶ متر)
- ماکالو در نپال و چین (۸۴۸۵ متر)
- چو اویو در نپال و چین (۸۱۸۸ متر)
- دهولاگیری در نپال (۸۱۶۷ متر)
- ماناسلو در نپال (۸۱۶۳ متر)
- نانگا پاربات در پاکستان (۸۱۲۶ متر)
- آناپورنا یک در نپال (۸۰۹۱ متر)
- گاشربروم یک در پاکستان و چین (۸۰۸۰ متر)
- برود پیک در پاکستان و چین (۸۰۵۱ متر)
- گاشربروم دو در پاکستان و چین (۸۰۳۴ متر)
- شیشاپانگما در چین (۸۰۲۷ متر)
حسامی فرد در پیامی پس از آخرین صعود نوشت: «میان باد و برف، میان تپش قلب و سکون مغز، یاد گرفتم که هر بار رسیدن، باور و وسعت قلب میخواهد… اینجا چوآیوست، آخرین گام از رویایی که سالها در وجودم نفس کشید. با آرزوی ایرانی آزاد و آباد برای تمام زنانی که باور دارند ناممکن فقط یک واژه است.» در گزارش اختصاصی نورنیوز با این بانوی قهرمان پس از آخرین صعود در منطقه تبت و در حال بازگشت به کشور میخوانید.
شما تنها بانوی ایرانی هستید که وارد باشگاه ۸۰۰۰ متریهای جهان شدهاید. لحظه این موفقیت چه حسی داشتید ؟ ازآخرین صعودی که داشتید و اینکه چقدر زمان برد، از کی شروع شد و چه زمانی قله رافتح کردید و اینکه صعود از چه مسیری انجام گرفت ؟
زمانی که بر فراز قله چهاردهم، چوآیو، ایستادم، احساسی عجیب و در عین حال عمیق داشتم؛ ترکیبی از آرامش، شعف و نوعی سکوت درونی. در آن لحظه تمام سالهای تلاش و دشواری در ذهنم مرور شد. این صعود تنها یک موفقیت ورزشی نبود، بلکه سفری درونی بود؛ از ترسها، شکستها و تنهاییها تا ایمان و امید. خوشحال بودم که توانستم نام ایران و زنان ایرانی را در کنار بلندترین قلههای جهان ثبت کنم.صعود چوآیو از سمت تبت انجام شد. مسیری که از نظر فنی دشوار نیست، اما شرایط جوی و ارتفاع آن بسیار چالشبرانگیز است. بهدلیل تأخیر در دریافت ویزا، نخستین پنجره هوایی مناسب را از دست دادم و پس از آن بارش برف بیسابقهای رخ داد که تقریباً امیدی برای صعود مجدد باقی نگذاشت. اما در لحظههای پایانی شرایط مساعد شد و توانستم تلاش نهایی را آغاز کنم. روز صعود، هوا بسیار سرد بود و آن سکوت خاص ارتفاع را تنها کسی درک میکند که در چنان نقطهای ایستاده باشد.
چه شد که از حرفه پزشکی به کوهنوردی حرفهای روی آوردید؟آیا تصمیمی ناگهانی پشت این تغییر مسیر بود؟
از کودکی همیشه عاشق انسان و طبیعت بودم. پزشکی راهی بود برای کمک کردن به آدمها، و کوه برای من راهی بود برای پیدا کردن خودم. در یکی از برنامههای ساده کوهنوردی، احساسی عمیق از آرامش و تعلق در ارتفاع تجربه کردم؛ همانجا بود که تصمیم گرفتم این مسیر را بهصورت جدی دنبال کنم.
نخستین صعود هشتهزاری شما در سال ۲۰۱۹ به قله ماناسلو انجام شد. از همان زمان پروژه صعود به ۱۴ قله را آغاز کردید. با چه سختیهای در این مسیر مواجه شدید و چطور آنها را پشت سر گذاشتید؟
صعود به ماناسلو نقطه عطفی در زندگی من بود. از آن زمان پروژه صعود به تمام ۱۴ قله بالای ۸۰۰۰ متر جهان را بهعنوان نخستین زن ایرانی آغاز کردم. این پروژه چهار سال به طول انجامید و با چالشهایی چون هزینههای سنگین (هر صعود بیش از ۵۰ هزار دلار)، شرایط دشوار جوی و فشارهای روانی همراه بود. با حمایت فدراسیون کوهنوردی و اسپانسرهای خصوصی ادامه دادم. دانش پزشکیام نیز در بقا در شرایط سخت ارتفاعات نقش اساسی داشت. اما بیش از هر چیز از ناشناختهها بیم داشتم؛ از واکنش بدنم در ارتفاع، از ندانستن اینکه آیا واقعاً از عهدهاش برمیآیم یا نه. اما وقتی نخستین گام را برداشتم، ترس جای خود را به انگیزه داد.
شما علاوه بر ماناسلو، قلههای اورست، K2، برودپیک، آناپورنا، نانگاپاربات، گاشربروم ۱ و ۲، ماکالو، شیشاپانگما، دهالاگیری و کانچنجونگا را نیز فتح کردهاید. از میان این صعودها کدامیک برایتان فراموشنشدنیتر بود؟
صعود به نانگاپاربات. به این کوه لقب «کوه قاتل» است زیرا بسیاری از کوهنوردان در مسیر آن جان باختهاند. شرایط بسیار سخت بود؛ باد و بوران شدید و حس دائمی خطر. اما در همان ارتفاع یاد گرفتم که شجاعت، ادامه دادن است حتی در اوج ترس.
از تجربه صعود به بلندترین قله جهان، اورست، برایمان بگویید و اینکه ایستادن بر بام جهان چه حسی دارد؟
اورست رؤیایی بود که از جوانی در ذهنم داشتم. زمانی که صعود میکردم، بیش از آنکه به ارتفاع فکر کنم، به مسیر و معنای هر گام فکر میکردم. وقتی بر فراز قله اورست ایستادم، حس رهایی داشتم؛ انگار تمام سختیها و سالها تلاش معنا پیدا کرد و خودم را در اوج می دیدم.
پروژه صعود به 14 قله مرتفع جهان از چه زمانی آغاز شد و چقدر زمان برد؟چه کسانی از شما در این مسیر حمایت کردند؟
از سال ۲۰۲۱ بهصورت هدفمند تصمیم گرفتم پروژهی صعود به ۱۴ قله را شروع کنم. قبلاً چند قله (از جمله ماناسلو در نپال با ارتفاع 8163) را رفته بودم، ولی همان سال سال گفتم چرا تا آخر ادامه ندهم ؟ از همان زمان با برنامهریزی و تمرین مستمر آغاز کردم. خانوادهام، چند دوست نزدیک و حامیان مالی نقش مهمی داشتند، اما در نهایت باید به خودم تکیه میکردم زیرا مسیر حرفهای کوهنوردی برای زنان در ایران دشوارتر است.
صعود به قله کانچنجونگا دشوارترین تجربه شما بود. از جزئیات این صعود بگویید و اینکه با چه چالشهایی در مسیر مواجه شدید؟
بله، بدون شک. کانچنچونگا کوهی نیست که فقط قوی بودن بدنی جواب بدهد؛ باید از نظر ذهنی خیلی قوی باشید. سرما، کمبود اکسیژن، مسیر طولانی سخت و سرد، … وقتی بالا رسیدم در آن لحظه فقط سخنان پدرم را به یاد آوردم که گفته بود «گامهایت را استوار بردار» و همین الهامبخش من تا رسیدن به قله بود.
با رسیدن به باشگاه ۸۰۰۰ متریها، آیا این نقطه پایان مسیرتان است یا همچنان هدفهای دیگری دارید؟
صعود برای من صرفاً هدف نیست؛ وسیلهای است برای الهامبخشیدن. میخواهم راه من موجب شود دختران و زنان ایرانی باور کنند که هیچ سقفی برای رؤیاهایشان وجود ندارد. شاید هدف نهایی من این باشد که نسلی از زنان، با دیدن تلاش من، خود را باور کنند.
به نظر شما چرا هنوز زنان ایرانی در عرصههای ماجراجویانه کمتر دیده میشوند؟ و برای دخترانی که رؤیای صعود به قلههای بلند را دارند، چه پیامی دارید؟
بخش زیادی از این مسئله به نگاه جامعه و کمبود حمایت بازمیگردد. با این حال نسل جدید دختران ایرانی متفاوت فکر میکنند؛ جسورتر شدهاند و این مایه امید است. من نیز در ابتدای مسیر با دشواریها و نگاههای بازدارنده زیادی روبهرو بودم، اما آموختم که میتوان همان حرفها را به انگیزه تبدیل کرد.
در صحبتهایتان چند بار به آمادگی ذهنی اشاره کردید. چگونه ذهن خودتان را برای شرایط سخت آماده میکنید؟
با سکوت. با مراقبه، با نوشتن، با بودن در طبیعت. سعی میکنم قبل از هر صعود، ذهنم را از ترس خالی کنم و فقط به لحظهی حال فکر کنم.
خانواده یا همکارانتان در آغاز این مسیر چه واکنشی داشتند؟ آیا تاکنون با نگاههای جنسیتی یا بازدارنده مواجه شدهاید؟
راستش خانواده ابتدا خیلی نگران بودند. مخصوصاً مادرم. ولی وقتی دیدند با جدیت و نظم کار میکنم، تبدیل شدند به بزرگترین حامیهای من.
البته در ابتدای مسیر، سخنان ناامیدکننده از برخی ها شنیدم؛ حتی پیش از صعود به اورست بسیاری از کوهنوردان سعی داشتند مرا از تصمیمم منصرف کنند. اما من همان حرفها را سوخت انگیزه خود کردم.
صمیمانه سپاسگزارم از وقتی که در این شرایط احتمالاً دشوار در اختیارمان گذاشتید. اگر ممکن است بفرمایید اکنون در کجا حضور دارید و چه زمانی به ایران بازمیگردید؟
الان چین(تبت)هستم و از صعود چوایو برگشتم.
اگر بخواهید یک توصیه پزشکی مهم به کوهنوردان تازهکار داشته باشید چیست؟
بدن خود را بشناسید. در ارتفاع، هیچ قلهای ارزش سلامتی شما را ندارد. همیشه به علائم بدن خود گوش دهید و از غرور یا مقایسه بپرهیزید.