نورنیوز https://nournews.ir/n/250774
کد خبر: 250774
22 مهر 1404
سیدجلال دهقانی فیروزآبادی:

دکترین «ایران منطقه‌ای» در برابر «منطقه اسرائیلی»


روابط ایران و کشورهای عربی در طول تاریخ به‌ویژه پس از انقلاب همواره بر اساس الگوهای متنوعی از تعامل شکل گرفته است. این روابط در منطقه شمال و جنوب خلیج فارس ترکیبی از همکاری، رقابت و حتی ستیز را نشان می‌دهد؛ گاهی رقابت و همکاری به‌طور همزمان حضور داشته و گاهی همکاری در بستر رقابت توسعه یافته است.

نورنیوز- گروه سیاسی : روابط ایران و کشورهای عربی در طول تاریخ به‌ویژه پس از انقلاب همواره بر اساس الگوهای متنوعی از تعامل شکل گرفته است. این روابط در منطقه شمال و جنوب خلیج فارس ترکیبی از همکاری، رقابت و حتی ستیز را نشان می‌دهد؛ گاهی رقابت و همکاری به‌طور همزمان حضور داشته و گاهی همکاری در بستر رقابت توسعه یافته است. به‌طور کلی، تعاملات میان ایران و اعراب ماهیتی دوگانه دارد که همزمان رقابتی و همکاری‌آمیز است و هم‌زمان تحت تأثیر اختلاف منافع، دیدگاه‌های متفاوت و سوءتفاهم‌های تاریخی قرار گرفته است. سوءتفاهمات یکی از عوامل اصلی چالش در روابط ایران و کشورهای عربی بوده که دو طرف در سال‌های اخیر تلاش کرده‌اند از تداوم و تشدید آنها جلوگیری کنند. علاوه بر این، دخالت‌های قدرت‌های فرامنطقه‌ای چه از طریق روایت ‌سازی‌های منفی و چه با اقدامات عملی، موجب تضعیف اعتماد متقابل در منطقه شده است. با وجود این موانع، الگوی کنونی روابط ایران و اعراب مسیر مثبتی را دنبال می‌کند و می‌توان آن را در چهارچوب همزیستی مسالمت‌آمیز همراه با رقابت سازنده تحلیل کرد؛ الگویی که در آن همکاری و رقابت به‌طور همزمان جریان دارد و هر یک بر دیگری اثرگذار است. این چهارچوب نشان می‌دهد که روابط ایران و اعراب با وجود چالش‌ها و مداخلات خارجی، قابلیت رشد و توسعه در مسیر تعامل متوازن و پایدار را دارد و در عین حال، حفظ این تعادل نیازمند مدیریت دقیق تفاوت‌ها و سوءتفاهم‌ها و توجه به فرصت‌های همکاری است.
همزیستی مسالمت‌آمیز و همکاری منطقه‌ای به‌هیچ‌وجه به معنای فقدان اختلاف میان کشورها نیست. در هر سطحی از روابط، حتی میان کشورهایی که پیوندهای دوستانه و راهبردی دارند، وجود اختلاف نظر امری طبیعی محسوب می‌شود. بر این اساس، اگرچه روابط ایران با کشورهای عربی جنوب خلیج فارس در سال‌های گذشته عمدتاً در چهارچوب «رقابت-همکاری» شکل گرفته است اما مسأله کلیدی آن است که نباید اجازه داده شود بازیگران خارجی از این اختلافات برای ایجاد شکاف و بی‌اعتمادی میان کشورهای منطقه سوءاستفاده کنند. نمونه بارز چنین چالشی، موضوع جزایر سه‌گانه است؛ هرچند میان ایران و امارات در این رابطه اختلاف نظر وجود دارد اما این مسأله نباید مانع همکاری‌های منطقه‌ای شود. این وضعیت مشابه روندی است که در میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس مشاهده می‌شود؛ این کشورها علی‌رغم اختلافات و دعاوی ارضی و مرزی، در بسیاری از حوزه‌ها همکاری متقابل دارند. نکته اساسی این است که طرفین با آگاهی از اختلافات موجود و در عین حفظ مواضع خود، باید بر پایه منافع مشترک به تعامل و همکاری ادامه دهند. چنین رویکردی امکان مدیریت همزمان رقابت و همکاری را فراهم می‌آورد و زمینه را برای تقویت ثبات و همزیستی مسالمت‌آمیز در منطقه مهیا می‌سازد.

در همین چهارچوب به نظر می‌رسد سیاست اصولی جمهوری اسلامی ایران بر پایه گسترش همکاری با کشورهای همسایه است؛ سیاستی که در پرتو تحولات اخیر می‌تواند بیش از گذشته به‌ صورت عملی و مؤثر دنبال شود. به‌ویژه که در سال‌های اخیر، سیاست همسایگی فعال به یکی از اولویت‌های اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. این سیاست، به‌ویژه در دوره دولت دکتر پزشکیان، نه ‌تنها حفظ شده بلکه تقویت و فعال‌تر نیز شده است. مفهوم سیاست همسایگی، محدود به مجاورت جغرافیایی یا الزام‌های طبیعی هم‌مرزی نیست بلکه به معنای اتخاذ رویکردی خودآگاهانه، هدفمند و مبتنی بر برنامه‌ریزی دقیق برای توسعه روابط همه‌جانبه با کشورهای همسایه است.
در چهارچوب این سیاست، فرصت‌های بیشتری برای همکاری منطقه‌ای فراهم شده و ایران با درک ضرورت تعامل سازنده، مسیر تازه‌ای را در روابط خود با محیط پیرامونی دنبال می‌کند. در این راستا، ایران در سال‌های اخیر و به‌ویژه در دوره کنونی، سیاست منطقه‌گرایی مثبت و فعال را از طریق دیپلماسی چندجانبه‌گرا مورد توجه قرار داده است. این رویکرد توانسته جایگاه منطقه‌ای ایران را ارتقا دهد و به تثبیت منطق تعامل، همکاری و همگرایی سازنده در سیاست خارجی کشور کمک کند.
با وجود روایت‌سازی‌هایی که در گذشته و در برخی محافل درباره دکترین سیاست خارجی ایران مطرح شده و بر مفهوم «منطقه ایرانی» تأکید داشته‌اند، شواهد نشان می‌دهد این برداشت با واقعیت راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تطابق ندارد. در واقع، دکترین واقعی سیاست خارجی ایران بر ایده «ایرانِ منطقه‌ای» مبتنی است، نه «منطقه ایرانی». این تفاوت معنایی بسیار بنیادین است. در دکترین «ایرانِ منطقه‌ای»، هدف، ایجاد یک ایران توسعه‌یافته و قدرتمند در چهارچوب منطقه‌ای توسعه‌یافته و قدرتمند است؛ به عبارت دیگر، پیشرفت ایران در پیوند با همگرایی، همکاری و ثبات کل منطقه تعریف می‌شود. در مقابل، رژیم اسرائیل تلاش می‌کند تا با شکل‌دهی به آنچه می‌توان «منطقه اسرائیلی» نامید، هژمونی سیاسی و امنیتی در خاورمیانه برقرار کند. این رفتار اسرائیل، خود عاملی است که ضرورت تقویت همکاری میان کشورهای حوزه خلیج فارس را بیش از پیش برجسته می‌کند تا از شکل‌گیری چنین نظمی جلوگیری شود.
محور مهم دیگر این بحث به شرایط کنونی منطقه اختصاص دارد. پس از تجاوز رژیم اسرائیل به ایران و حمله آن به قطر، مجموعه تحولات دو تا سه ماه اخیر زمینه‌های جدیدی برای تقویت همکاری میان کشورهای دو سوی خلیج فارس فراهم کرده است. در این چهارچوب، گسترش همکاری‌های ایران با کشورهایی چون قطر و عمان و همچنین عادی‌سازی روابط با عربستان سعودی، نشانه‌ای روشن از شکل‌گیری درک مشترک میان دو سوی خلیج فارس است؛ درکی که بر ضرورت همکاری راهبردی و منطقه‌ای تأکید دارد. در شرایط کنونی، این فهم مشترک هم در شمال خلیج فارس و هم در جنوب آن قابل مشاهده است و تمامی کشورهای منطقه به اهمیت ایجاد بازدارندگی از طریق همگرایی و همکاری منطقه‌ای پی برده‌اند. به‌ ویژه پس از جنگ ۱۲روزه و فعال شدن «اسنپ بک» جمهوری اسلامی ایران بیش از گذشته بر دکترین همگرایی و همکاری مثبت با کشورهای منطقه تأکید می‌ورزد. این راهبرد بر پایه منافع مشترک، ثبات پایدار و تعامل سازنده استوار است و در عین حال، ضمن حفظ واقع‌گرایی، کلید اصلی ثبات، امنیت و پیشرفت در منطقه به شمار می‌آید.
به نظر می‌رسد اکنون زمان آن فرا رسیده است که جمهوری اسلامی ایران ابتکاری تازه را در قالب برگزاری «کنفرانس امنیت و همکاری در خلیج فارس» مطرح کند؛ ابتکاری که می‌تواند مشابه «کنفرانس امنیت و همکاری در اروپا» باشد، نهادی که بعدها به سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE) تبدیل شد. چنین سازوکاری قادر است بستر مؤثری برای گفت‌وگو، اعتمادسازی و همکاری پایدار میان کشورهای منطقه فراهم آورد و زمینه را برای شکل‌گیری یک نظم امنیتی بومی و پایدار مهیا سازد.
زیرا امنیت در خلیج فارس ماهیتی به‌هم‌پیوسته و غیرقابل تفکیک دارد. امنیت شمال و جنوب خلیج فارس از یکدیگر جدا نیست و تنها در قالب یک چهارچوب منطقه‌ای درون‌زا و مشارکتی معنا پیدا می‌کند. زیرا تحولات اخیر به‌ روشنی نشان داده است که ناامنی در هر نقطه‌ای از خلیج فارس دیر یا زود به سایر کشورها نیز سرایت می‌کند. بر این اساس، هیچ کشوری نمی‌تواند امنیت خود را مستقل از امنیت همسایگان تعریف کند.
در نتیجه توصیه اساسی آن است که کشورهای منطقه با حمایت از ابتکار ایران، در مسیر ایجاد یک نظم امنیتی مشترک و پایدار گام بردارند. جمهوری اسلامی ایران همواره بر اصول همسایگی، همکاری و گفت‌وگوی سازنده تأکید داشته است و انتظار می‌رود کشورهای عربی نیز امروز به این درک رسیده باشند که تنها از طریق همکاری جمعی، اعتماد متقابل و پرهیز از سوءتفاهم‌ها می‌توان از ثبات و امنیت خلیج فارس صیانت کرد.

استاد دانشگاه و صاحبنظر سیاست خارجی

 


منبع: ایران
سرویس: سیاسی
کلید واژگان: دیپلماسی منطقه‌ای ایران / سیاست_همسایگی / گفت و گوهای ایران و اعراب / امنیت_خلیج_فارس / همگرایی_منطقه‌ای