ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در 2 اکتبر 2025 (10/7/1403) در بیست و دومین اجلاس سالانه باشگاه والدی که در شهر سوچی در کرانه دریای سیاه تشکیل شد، سخنرانی مهم سالانه خود در مورد سیاست خارجی روسیه و نگرش روسیه به جهان را بیان داشت.
نورنیوز- گروه بین الملل: ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در ۲ اکتبر ۲۰۲۵ (۱۰/۷/۱۴۰۳) در بیست و دومین اجلاس سالانه باشگاه والدی که در شهر سوچی در کرانه دریای سیاه تشکیل شد، سخنرانی مهم سالانه خود در مورد سیاست خارجی روسیه و نگرش روسیه به جهان را بیان داشت. این سنت سالانه اجلاسهای والدی در سوچی است که پوتین حدود سه ساعت در آن اجلاس حضور پیدا کرده و به ایراد سخنرانی پردازد و به سؤالات نسبتاً چالشآور مجری برنامه و مدیر پژوهشی باشگاه والدی، فدریوف لوکانف پاسخ داده و بعد به سؤالات شرکتکنندگان که ترکیبی از اساتید، پژوهشگران، اصحاب رسانه و مقامات روسی و بینالمللی هستند، پاسخ دهد. آنچه در این آمد و شدها در اجلاس والدی مطرح میشود، در واقع روایت روسی از روابط بینالمللی است. چگونه میتوان روایت روسی از روابط بینالمللی را براساس سخنان پوتین مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. در پاسخ باید ابتدا به اهمیت روایت و روایتپردازی در روابط بینالمللی معاصر و در واقع جنگ روایتها بین کنشگران توجه کرد، سپس روایت روسیه از موقعیت و جایگاه آن کشور در روابط بینالمللی عنایت کرد و سرانجام قرائت و برداشت روسیه از دیگران را مورد مداقه قرار داد.
روایتپردازی همیشه در کنش و واکنشهای سیاسی و بینالمللی مهم بودهاند. اما هیچگاه روایتپردازی، مانند دوران معاصر اهمیت نداشته است. روایت بر عنصر زبان و بیان، ارائه تصویر از خود و دیگران تکیه داشته و گفتمان حرکت و تلاش در روابط بینالمللی را پردازش میکنند. در این روایت، چگونگی نگاه به روزهای کلان و پویاییهای خود و معنا بخشیدن به آنها، از زاویه منافع پردازشکنندگان اهمیت مییابد. گاهی در کشمکش کنش و واکنشهای بینالمللی، از حادثه و رخدادهای روایتهای رنگارنگ و متضادی ارائه میشود. این روایتپردازیها، کارکردهای مختلفی دارند. بیتردید، یکی از کارکردها، توجیه رفتارهای سیاسی است. اما کارکرد روایت، فراتر از پدیده توجیهکنندگی است. کارکرد دیگر و البته مؤثر روایتپردازی، تولید قدرت معنایی، امتناع دیگران و در نهایت افزایش توان کشورها در عرصه جهانی است.
سرمایهگذاری قابل کنشگران بینالمللی برای پردازش روایت به گونهای است که میتوان از صنعت جهانی روایتپردازی سخن گفت. مجموعه و منظومهای از افراد، پژوهشگران و نهادها در امر پردازش روایت کشورها از روابط بینالمللی درگیرند. معمولاً نهادهای پژوهشی با مأموریت و حمایت ملی به این کار مشغولاند و اکثر کشورها محصول روایتپردازی خود را در مجمعهای سالانه که در واقع برند ملی آنها محسوب میشود، ارائه میکنند. تقریباً در حال حاضر همه کشورها یک مجمع گفتگو در مورد مباحث بینالمللی دارند. والدی، مجمع و برند روسی پردازشی روایت روابط بینالمللی است. نقش حضور، شرکت و سخنرانی و سؤال و جواب پوتین نشانگر اهمیت و جایگاه روایتپردازی در سیاست خارجی روسیه است.
در دوران معاصر، خود روایتها پدیدههایی استراتژیک و پیوندخورده با منافع امنیت ملی کشورها هستند.
اما روایت روسی از روابط بینالمللی در سخنرانی پوتین، عناصر قابل توجهی را داراست. پوتین، در سخنان خود، به صراحت و به تکرار بیان میدارد که روسیه آمادگی همکاری با غرب را داشته و این غرب بوده که روسیه را پیوسته پس زده است. پوتین تا بدانجا میرود که میگوید دوبار، روسیه تقاضای عضویت در ناتو را کرده است. یکبار در ۱۹۵۴ و دگربار در ۲۰۰۰ ولی هر دو بار رد شده است. عنصر دیگر روایت روسی روابط بینالمللی در منظر پوتین، نقش تعادلبخش روسیه در سیاست بینالمللی است. او تا بدانجا میرود که میگوید بدون نقش روسیه، ایجاد تعادل و توازن در روابط بینالمللی امکانپذیر نیست. تأکید بر اکثریت جهانی، عنصر برجسته دیگر روابط بینالمللی است. چندی است که دو «واژه اقلیت جهانی» و «اکثریت جهانی» در نطقهای بینالمللی مقامات روسیه زیاد به کار میرود. لاورف، وزیر امور خارجه کهنهکار روسیه در هشتادمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در هفته اول مهرماه ۱۴۰۴، همین واژگان را به کار گرفت. از نظر روسها، جهان غرب، اقلیتی است که میخواهد نظرات خود را بر اکثریت تحمیل کند.
ولی روایت روسی آن است که دیگر غرب نمیتواند هژمون و تحمیلگر باشد. چون جهان، چندقطبی و چندمرکزی شده است. نهادهای گذشته روابط بینالمللی ظرفیت و کشش لازم برای مدیریت چالشهای جهان امروز را ندارند و از این روست که پوتین، اصطلاح و تعدیل نهادهای موجود منجمله شورای امنیت را مطرح میکند و همزمان بر اهمیت نهادهای نوظهور مانند بریکس و شانگهای تأکید میکند.
آیا روایت روسی روابط بینالمللی، میتواند برای اکثریت جهان، به تعبیر خود روسها، جذاب باشد؟ جواب چندان روشن نیست. ولی این نکته روشن است که جنگ روایتها در حال حاضر تبدیل به بخش جداناپذیر از روابط بینالمللی شده و بدون شناخت ماهیت و پویایی روایتها، درک و مدیریت امور سیاست خارجی، غیرممکن به نظر میرسد.