ایرانیها ماهانه بیش از 46 ساعت را در شبکههای اجتماعی سپری میکنند؛ یعنی بیش از پنج برابر زمانی که صرف مطالعه و ورزش میشود. این آمار، زنگ خطری برای سبک زندگی دیجیتال ماست.
نورنیوز-گروه اجتماعی: آمارهای تازه از الگوی گذران وقت ایرانیان حکایت از یک تغییر عمیق در سبک زندگی دارد؛ تغییر که شاید بیسروصدا اما با شتاب در حال رقم خوردن است. طبق گزارشهای رسمی، افراد بالای ۱۵ سال در ایران به طور میانگین ۴۶ ساعت در ماه را صرف حضور در شبکههای اجتماعی میکنند؛ رقمی که با فاصلهای چشمگیر، سایر فعالیتهای فراغتی را پشت سر میگذارد. پس از شبکههای اجتماعی، گوش دادن به موسیقی با ۱۵ ساعت در ماه در رتبه دوم قرار دارد. مطالعه تنها ۸ ساعت و ۱۸ دقیقه و ورزش ۶ ساعت و ۳۰ دقیقه از وقت ماهانه ایرانیها را به خود اختصاص میدهند. این ارقام نه صرفاً جدول آماری، بلکه زنگ خطری برای سبک زندگی دیجیتال ما هستند. این روند بیانگر آن است که «مصرف محتوا» جای «تولید معنا» را گرفته است. شبکههای اجتماعی، هرچند در ظاهر بستری برای ارتباط و تعامل اجتماعی هستند، اما در عمل به یک ابزار مصرف بیوقفه تبدیل شدهاند که زمان و توجه ما را به سرعت میبلعد. این مصرف بیپایان، علاوه بر کاهش بهرهوری فردی، ذهن ما را به انزوایی عمیق سوق میدهد.
فرصتهای از دست رفته
زمانی که ایرانیها بهطور متوسط ماهانه بیش از دو روز کامل از وقت خود را صرف اسکرول کردن در شبکههای اجتماعی میکنند، سوال مهم این است: این زمان کجا باید صرف میشد؟ مطالعه، ورزش، تعامل حضوری و فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی، همه قربانی این جریان بیوقفه شدهاند. نتیجه آن، سبک زندگی کمتحرک، کاهش عادات فکری و تضعیف مهارتهای اجتماعی است. مطالعه و ورزش نه تنها فعالیتهای جسمی و ذهنی هستند، بلکه مسیرهایی برای تعادل روانی و رشد فردیاند. کاهش این فعالیتها در برابر رشد بیرویه حضور در فضای مجازی، هشداری جدی به نسل امروز و آینده است. بسیاری از کارشناسان معتقدند که این وضعیت، اگر اصلاح نشود، به کاهش تمرکز، تضعیف تفکر انتقادی و افت تعامل واقعی میان انسانها منجر خواهد شد.
پیامدهای فرهنگی و روانی
این بحران خاموش فراغت، فقط یک مسئله فردی نیست؛ بلکه ابعاد اجتماعی و فرهنگی دارد. کاهش سهم فعالیتهای فکری و بدنی، میتواند در بلندمدت بر سلامت روان جامعه تأثیر بگذارد، قدرت تحلیل و تصمیمگیری را تضعیف کند و حتی به شکلگیری نسلی کمتحرک و منفعل بینجامد. شبکههای اجتماعی اگرچه ابزار توانمندسازی هستند، اما استفاده نامتعادل از آنها به مثابه تضعیف سرمایه انسانی جامعه عمل میکند. کارشناسان پیشنهاد میدهند ترویج عادتهای جایگزین مانند مطالعه روزانه، ورزش منظم و حضور در فعالیتهای اجتماعی واقعی میتواند مسیر بازگشت به تعادل را فراهم سازد. این تغییر نه یک انتخاب ساده، بلکه نیاز به بازاندیشی جدی در نحوه مدیریت زمان دارد.
آینهای در برابر ما
اعداد این گزارش تنها آمار نیستند؛ بلکه آینهای است که نشان میدهد چگونه گرانبهاترین سرمایه زندگی ما — «زمان» — آرام آرام در میان انگشتانمان و میان اسکرولهای بیپایان محو میشود. زندگی در سایه اعلانها و هشدارهای شبکههای اجتماعی، ما را از فرصتهای واقعی و ارزشمند زندگی دور کرده است. مدیریت آگاهانه زمان، تمرکز بر فعالیتهای سازنده و احیای عادتهای فراغتی سالم، راهی است برای بازپسگیری این سرمایه گرانبها. اگر این روند ادامه یابد، تهدید جدی برای سلامت فردی و فرهنگی جامعه ما خواهد بود؛ تهدیدی که باید پیش از آنکه دیر شود، جدی گرفته شود.