بازگشت تحریمهای شورای امنیت علیه ایران با وتوی غرب، بار دیگر وابستگی اروپا به واشنگتن و اراده مدعیان گفتگو را در ایجاد بنبست ساختگی در مسیر دیپلماسی را آشکار ساخت.
نورنیوز-گروه سیاسی:شورای امنیت سازمان ملل شامگاه جمعه چهارم مهر، قطعنامه پیشنهادی روسیه و چین برای تعویق ششماهه اجرای تحریمهای بینالمللی علیه ایران را با ۹ رأی مخالف، ۴ رأی موافق و ۲ رأی ممتنع رد کرد. این در حالی بود که در صورت تصویب، سازوکار موسوم به «ماشه» یا اسنپبک به مدت شش ماه متوقف میشد. اما آمریکا، فرانسه و انگلیس با مخالفت خود مانع از تصویب شدند و عملاً بازگشت همه تحریمهای شورای امنیت علیه ایران را قطعی کردند. با این تصمیم، مجموعهای از قطعنامههای پیشین از جمله ۱۶۹۶ (۲۰۰۶) درباره توقف غنیسازی، ۱۷۳۷ (۲۰۰۶) تحریمهای اولیه، ۱۷۴۷ (۲۰۰۷) گسترش محدودیتها، ۱۸۰۳ (۲۰۰۸) تحریمهای بانکی و مسافرتی، ۱۸۳۵ (۲۰۰۸) تأکید دوباره بر محدودیتها، ۱۹۲۹ (۲۰۱۰) تحریمهای سختگیرانه و تسلیحاتی، و ۲۲۲۴ (۲۰۱۵) تمدید نظارت بر تحریمها دوباره فعال خواهند شد. این بدان معناست که داراییهای خارجی ایران مسدود، فروش و خرید تسلیحات متوقف و محدودیتهای مالی و حملونقل بار دیگر به ایران تحمیل میشود. این اقدام بیش از هر چیز ماهیت غیرمستقل و وابسته اروپا به آمریکا را آشکار کرد. هرچند عباس عراقچی اعلام کرده بود که ایران دو روز پیش با سه کشور اروپایی به توافق رسیده است، اما همانگونه که او تصریح کرد، چون اروپاییها «چراغ سبز واشنگتن» را دریافت نکردند، توافق نهایی نشد. این واقعیت بهخوبی نشان میدهد اروپا توان ایستادگی در برابر فشار آمریکا را ندارد و حتی وقتی منافع اقتصادی خود را در تعامل با ایران میبیند، در لحظه تصمیمگیری نهایی، سیاست تبعیت از واشنگتن را برمیگزیند. در واکنش به این اقدام، وزارت امور خارجه ایران سفرای خود در آلمان، فرانسه و انگلیس را برای مشورت به تهران فراخواند. این حرکت نشاندهنده نارضایتی جدی تهران از سوءاستفاده اروپاییها از سازوکار حل اختلاف در برجام و نقشآفرینی آنان در بازگرداندن قطعنامههای لغوشده شورای امنیت است. از سوی دیگر، علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی صراحتاً هشدار داد که: «با فعال شدن اسنپبک، همکاری میان ایران و آژانس تعلیق میشود.» این جمله نشان میدهد که تهران دیگر تمایلی به ادامه همکاریهای یکجانبه با آژانس بینالمللی انرژی اتمی ندارد، چراکه غرب به جای پاسخ مثبت به تعهدات ایران، مسیر فشار و تحریم را انتخاب کرده است.
پیامدهای تصمیم غرب
بازگشت تحریمها چند پیامد جدی دارد: نخست، ایران بار دیگر در معرض محدودیتهای اقتصادی و مالی ناشی از قطعنامه های سازمان ملل قرار خواهد گرفت. اگرچه تحریم هایی که به موجب قطعنامه های فوق باز می گردند نسبت به تحریم هایی که در حال حاضر از سوی آمریکا و به صورت یک جانبه بر علیه ایران در حال اعمال است اقدام جدیدی محسوب نمی شود اما انجام این اقدام می تواند از نظر روانی فشارهای جدیدی را به بازار ایران وارد نماید. دوم، مسیرهای دیپلماسی بیش از گذشته تضعیف خواهد شد. ادعای نمایندگان فرانسه و بریتانیا مبنی بر اینکه بازگشت تحریمها به معنای «پایان دیپلماسی» نیست، تناقضی آشکار است؛ زیرا تحریمها در ذات خود به معنای بستن راه گفتوگو و تقویت منطق فشار است. سوم، فشارهای جدید بستر لازم را برای افزایش ناامنی در خاورمیانه فراهم میکند. همانگونه که نماینده روسیه هشدار داد، این اقدام «پیامدهای بسیار نامطلوبی» خواهد داشت و به «تشدید تنش» در منطقه منجر میشود.
تناقض در رفتار اروپا
غرب در ظاهر ادعا میکند که تحریمها ابزار دیپلماتیک برای بازگرداندن ایران به میز مذاکره است، اما در عمل، این تحریمها بیش از آنکه به حل اختلاف کمک کند، مسیر هرگونه سازش را دشوارتر میسازد. وقتی ایران بارها «سیگنالهای مثبت» ارسال کرده و حتی محدودیتهای گستردهای را در چارچوب برجام پذیرفته است، اما نتیجهای جز افزایش فشار دریافت نکرده، طبیعی است که اعتماد به دیپلماسی غربی به شدت تضعیف شود. این همان بنبست ساختگی است که آمریکا و اروپا بهطور هدفمند ایجاد کردهاند: ایجاد شرایطی که در آن دیپلماسی به معنای پذیرش یکجانبه مطالبات غرب تعریف میشود و هرگونه مقاومت برابر با «تهدید امنیت بینالملل» معرفی میشود.
اروپا با این سیاست، نه تنها استقلال خود را قربانی کرده بلکه تصویر یک قاره تابع و بیاراده را در برابر افکار عمومی جهان به نمایش گذاشته است. چنین رفتاری، بیش از آنکه به اعتبار اروپا در نظام بینالملل کمک کند، آن را به ابزاری برای آمریکا تبدیل میکند. در بلندمدت این روند میتواند به بیاعتمادی بیشتر کشورهای مستقل نسبت به اروپا منجر شود. بازگشت تحریمها علیه ایران را باید بخشی از راهبرد کلان غرب برای متشنجسازی محیط بینالمللی دانست. آمریکا و اروپا با این اقدام بهدنبال آن هستند که از یکسو توان چانهزنی ایران را در مذاکرات احتمالی آینده تضعیف کنند و از سوی دیگر، با ایجاد فشار حداکثری، ابتکار عمل منطقهای تهران را محدود سازند. اما در عمل، این سیاست بیش از هر چیز به افزایش بیثباتی، کاهش اعتماد و تقویت شکافهای ژئوپلیتیکی منجر خواهد شد. تجربه تاریخی نشان داده است که هر بار غرب مسیر فشار را انتخاب کرده، نتیجهای جز تشدید بحران و افزایش هزینهها به دست نیاورده است. این بار نیز، بازگشت تحریمها به جای مهار ایران، بیش از پیش انگیزه تهران برای تنوعبخشی به روابط خارجی و اتکا به ظرفیتهای داخلی را تقویت خواهد کرد. بهویژه همکاریهای رو به گسترش ایران با روسیه، چین و سایر قدرتهای نوظهور، نشان میدهد که غرب با سیاستهای تحریمی خود در حال شتاب بخشیدن به روندی است که در نهایت به تضعیف هژمونی غربی در نظام بینالملل خواهد انجامید. بنابراین، اگرچه بازگشت تحریمها فشارهای فوری بر اقتصاد ایران وارد خواهد کرد، اما در سطح کلانتر، این انتخاب آمریکا و اروپا نشانهای دیگر از بنبست راهبردی غرب است. غربیها با اصرار بر ابزار تحریم و بیاعتنایی به فرصتهای دیپلماتیک، عملاً خود را در مسیری قرار دادهاند که جز افزایش تنش و بیثباتی، دستاوردی برای آنها نخواهد داشت. اروپا بهجای بازی در زمین واشنگتن، اگر میخواهد نقش مستقلی در سیاست جهانی ایفا کند، باید از این چرخه وابستگی خارج شود؛ در غیر این صورت، همچنان ابزاری در خدمت راهبرد آمریکا باقی خواهد ماند.