چه بسا در تاریخ سازمان ملل تا این اندازه صدای فلسطین بلند نبوده است که هم در خطابههای روسای کشورها در مجمع این نهاد و نیز در اجلاس راهکار دو دولتی نیویورک انعکاس یافت. همچنین هیچ وقت اسرائیل نیز به این اندازه در معرض محکومیت و انزوای بینالمللی قرار نگرفته است.
نورنیوز-گروه بین الملل: چه بسا در تاریخ سازمان ملل تا این اندازه صدای فلسطین بلند نبوده است که هم در خطابههای روسای کشورها در مجمع این نهاد و نیز در اجلاس راهکار دو دولتی نیویورک انعکاس یافت. همچنین هیچ وقت اسرائیل نیز به این اندازه در معرض محکومیت و انزوای بینالمللی قرار نگرفته است.
اکنون شناسایی «کشور فلسطین» به عدد بیسابقه 157 کشور یعنی 81 درصد کشورهای عضو سازمان ملل رسیده است که در میان آنها بیشتر متحدان سنتی اسرائیل از جمله فرانسه و انگلیس دو عضو دائم شورای امنیت قرار دارند. با این حساب هم اکنون از 5 عضو دائم شورای امنیت تنها آمریکا کشور فلسطین را به رسمیت نمیشناسد.
اما در مواجهه با این وضع، نگاهها در منطقه و جهان متفاوت است؛ عدهای با خوشبینی صرف به مساله مینگرند؛ انگار که کشور فلسطین تاسیس و ریشه بحران خشکیده شد و برخی نیز با بدبینی کامل به آن نگاه میکنند؛ انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.
این اتفاق هر چند فعلا منجر به تشکیل کشور فلسطین نمیشود، ولی تحول سیاسی و حقوقی بسیار مهمی در سپهر بینالملل به شمار میرود که در بستر تحول عمیق دیگری در افکار عمومی جهان با برآمدن روایت فلسطین و افول روایت اسرائیل رخ میدهد. به گفته منابع اسرائیلی در حالی که اسرائیلیها قبلا در سفر به کشورهای اروپایی عنوان «شهروند تنها دموکراسی خاورمیانه» را یدک میکشیدند، اما امروز تحت تعقیب «انگ نسلکشی» ناچار به پنهان کردن هویت خود هستند.
این شیفت پارادایمی در سطح افکار عمومی و انزوای فزاینده اسرائیل به مرور زمان میتواند همان تحول سیاسی و حقوقی را واجد برگردانهای عملی مهمی در مسیر تشکیل کشور فلسطین کند.
در این خصوص نیز اگر سیر نزولی جایگاه اسرائیل در افکار عمومی آمریکا به همین شکل ادامه یابد، دولتهای بعدی این کشور نیز چه بسا چارهای جز پیوستن به این کارزار نداشته باشند.
در کل، هر چند اولویت کنونی با قید فوریت توقف نسلکشی در غزه است و هنوز همدردی جهانی به کنش جمعی موثری برای متوقف کردن اسرائیل منجر نشده است، اما فعلا سونامی شناسایی کشور فلسطین اولا، وضعیت فلسطین از سرزمین و ملتی تحت اشغال را به کشوری تحت اشغال ارتقا میدهد و ثانیا موجب زنده ماندن آرمان فلسطین در سطحی جهانی میشود؛ در حالی که تا دو سال پیش کاملا فراموش شده بود و عادیسازی روابط عربی و اسلامی با اسرائیل جایگزین آن شده بود. اما اکنون قضیه معکوس شده است. ثالثا به انزوای بیشتر اسرائیل در سطح بینالملل کمک میکند. رابعا میتواند به سدی در مقابل طرح کوچاندن فلسطینیها از غزه و کرانه باختری تبدیل شود.
فارغ از اینها نیز واکنش شدید اسرائیل به شناسایی کشور فلسطین به تنهایی گویای ژرفای تحولی است که در جریان است. تا جایی که اخیرا یسرائیل زئیف فرمانده سابق عملیات ارتش اسرائیل با انتشار کلیپی از سخنان یحیی سنوار رهبر سابق حماس نوشت که پیش بینی او محقق شده و او اکنون در قبرش در مواجهه با اسرائیل موفق شده است.
سنوار در این سخنرانی که یک سال و اندی قبل از حمله اکتبر در غزه ایراد شده است، میگوید: «در کمتر از یک سال، اسرائیل را در برابر یکی از این دو گزینه قرار خواهیم داد: یا ما و جهان، آن را مجبور به پذیرش قانون و قطعنامههای بینالمللی و تشکیل کشور فلسطین در اراضی اشغالی 1967 در غزه و کرانه باختری و قدس و برچیدن شهرکها و .... میکنیم یا آن را در مقابل اراده بینالمللی قرار میدهیم و به شدت منزوی خواهیم ساخت و به ادغام آن در منطقه و جامعه بینالملل پایان خواهیم داد.»
واقعیت این است که اسرائیل امروز در بنبستی چند لایه گرفتار شده است و جنگی که در واکنش به حمله هفتم اکتبر حماس انجام داد، هم در عرصه میدانی با وجود این حجم ویرانی و کشتار به بنبست خورده و نیز چنین پیامدهای سنگینی و جبرانناپذیری را در سطح جهان در برداشته است.
در این میان هم متضرر اصلی مخالفت با تشکیل کشور فلسطین در درازمدت خود اسرائیل است. چنین اتفاقی در شرایط کنونی میتواند موجب تبدیل شدن آن به «کشوری طبیعی» در منطقه شود و دستکم موجودیت آن را تثبیت کند؛ اما این امر در آینده تضمین شده نیست و با تغییر احتمالی موازنه قدرت در پیرامون اسرائیل و نظام بینالملل هیچ بعید نیست شرایطی در آینده شکل گیرد که اساسا طرف فلسطینی دیگر به مرزهای 1967 رضایت ندهد.
اما مخالفت با تشکیل کشور فلسطین بنبست دیگر اسرائیل یعنی بحران جمعیتی را تشدید میکند؛ به نحوی که ادامه اشغالگری، عملا آن را در محاصره جمعیتی فلسطینیها قرار داده که جمعیت آنها هم اکنون بدون احتساب آوارگان در خارج بیش از یهودیان اسرائیل است.
خلاصه این که اسرائیل امروز در نتیجه همین بنبستها نه به راهحل کشور واحد دو ملیتی به علت برهم خوردن موازنه جمعیتی به نفع فلسطینیها تن میدهد و نه به راهکار دو کشوری.