در روزهای اخیر مطالبه دیدار پزشکیان با ترامپ در حاشیه نشست سازمان ملل، بحثهای فراوانی را برانگیخته است. با صفآرایی مرعشی، کرباسچی، کواکبیان، مطهری و بسیاری از اصلاحطلبان میانهرو همان خواسته رادیکالها یعنی تسلیم در برابر فشارها با زبانی دیگر در افکار عمومی طنینانداز و تلاش شده است به رئیسجمهور تحمیل شود.
نورنیوز- گروه سیاسی: در روزهای اخیر مطالبه دیدار پزشکیان با ترامپ در حاشیه نشست سازمان ملل، بحثهای فراوانی را برانگیخته است. با صفآرایی مرعشی، کرباسچی، کواکبیان، مطهری و بسیاری از اصلاحطلبان میانهرو همان خواسته رادیکالها یعنی تسلیم در برابر فشارها با زبانی دیگر در افکار عمومی طنینانداز و تلاش شده است به رئیسجمهور تحمیل شود. در شرایطی که در ساعات آینده پزشکیان پشت تریبون سبزرنگ سازمان ملل حاضر خواهد شد و باید صدای رسای ملت ایران باشد، این فشارها چه سودی خواهد داشت؟ تصور میکنم این موضوع را باید با رویکردی راهبردی و نه هیجانی بررسی کرد. مذاکره در صورتی ارزش دارد که دستکم یکی از دو کارکرد اصلی را تأمین کند: افزایش منافع ملی یا کاهش تهدیدها. اگر هیچکدام حاصل نشود، ورود به آن به معنای مصرف بیثمر سرمایه سیاسی کشور است. نگاهی به رفتار طرف مقابل نشان میدهد که مطالباتش فراتر از گفتوگوی برابر است. شرطگذاریهای یکجانبه و تعریف پیشاپیش نتایج، ماهیت گفتوگو را از «مذاکره» به «تحمیل» تبدیل میکند. تجربههای گذشته نیز نشان داده هر عقبنشینی در برابر فشار، نهتنها فشار را کم نکرده، بلکه مسیر مطالبات تازه را هموار ساخته است؛ امروز درباره برنامه هستهای شرط میگذارند، فردا درباره توان دفاعی یا روابط منطقهای. از منظر نظریههای مذاکره، گفتوگو زیر سایه تهدید و شرط، به توافق پایدار نمیانجامد. چنین توافقهایی بیشتر شبیه آتشبسهای موقت هستند و طرف ضعیفتر در بلندمدت بهای سنگینتری میپردازد. مانند آنچه در برجام گذشت. حتی اگر در کوتاهمدت بخشی از فشارها کاسته شود، خطر بازگشت یا تشدید آن پابرجاست و اعتبار بینالمللی کشور آسیب میبیند. هم تحریم بازگشت و هم بمباران شدیم! این تحلیل به معنای نفی دیپلماسی نیست. اتفاقا استفاده از ظرفیتهای منطقهای، توسعه روابط با کشورهایی که نگاه خصمانه ندارند و بهرهگیری از سازوکارهای چندجانبه میتواند بدون عبور از خطوط حیاتی، فشارها را کاهش دهد و قدرت چانهزنی ایران را افزایش دهد. دیپلماسی موفق الزاما در اتاقی با آمریکا خلاصه نمیشود. در قدم زدن و لبخند زدنهای بیحاصل خلاصه نمیشود. در دیدارها و پریدنهای همزمان در استخر هم خلاصه نمیشود. در چنین شرایطی هرگونه دیدار یا گفتوگو با مقامات آمریکایی تنها زمانی میتواند معنا داشته باشد که چارچوب روشن و تضمینهای معتبر وجود داشته باشد؛ در غیر این صورت، چنین تماسی بیشتر به یک نمایش سیاسی تبدیل میشود تا یک دستاورد واقعی برای ملت. به همین دلیل است که امروز باید با دقت و درایت بیشتری به موضوع نگاه کرد. مذاکرهای که فاقد دستاورد ملموس برای منافع ملی باشد یا به کاهش تهدیدها کمک نکند، نهتنها بیثمر است، بلکه میتواند هزینههای بلندمدت به همراه داشته باشد. سیاست خارجی ایران باید با اتکا به تجربههای گذشته، عزت و استقلال خود را حفظ و در هر گفتوگویی، «توازن واقعی» را مطالبه کند. اینجا همان نقطهای است که باید از طراحان دیدار و مذاکره با ترامپ پرسید شما چه میدانید مذاکره چیست؟ اگر سیگنال ضعف ارسال میکنید، چطور توقع دارید از مذاکره سود ببریم؟ اگر مدلهای سیاسی دورهها و دهههای پیش را پیشنهاد میدهید، چطور شرایط متفاوت امروز و تهاجم گستاخانه آمریکا و رژیم صهیونی به ملت ایران را لحاظ نمیکنید؟! بنابراین هرگونه دیدار و مذاکره در روند فعلی، هزینههای ملت را بیشتر و آینده را مبهمتر خواهد کرد.
استاد دانشگاه