نورنیوز https://nournews.ir/n/245482
کد خبر: 245482
25 شهریور 1404
نورنیوز بررسی می‌کند،

اجلاس دوحه؛ از کلام تا خلأ قدرت


اجلاس اضطراری سران کشورهای عربی–اسلامی در دوحه در واکنش به تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک قطر برگزار شد. اگرچه بیانیه پایانی سرشار از محکومیت و هشدار بود، اما فقدان هرگونه اقدام عملی نشان داد که فاصله میان شعار و عمل در جهان عرب–اسلامی همچنان عمیق است.

نورنیوز-گروه بین‌الملل: نشست اضطراری سران کشورهای اسلامی و عربی در دوحه، درست در لحظه‌ای حساس برگزار شد؛ زمانی که حمله مستقیم اسرائیل به خاک قطر، نه تنها امنیت این کشور، بلکه نظم منطقه‌ای را به چالش کشید. نتانیاهو با این اقدام پیام روشنی مخابره کرد: «برای ما تفاوتی میان دوست و دشمن آمریکا وجود ندارد.»
این گزاره، تصور پیشین را که رژیم تنها به محور مقاومت یا کشورهای ضدقطب آمریکا حمله می‌کند، باطل کرد. قطر – شریک راهبردی واشنگتن، میزبان پایگاه‌های نظامی آمریکا و کشوری که به‌مثابه عضو ناتوی غیررسمی شناخته می‌شود – هدف مستقیم حمله قرار گرفت و آمریکا، به‌جای دفاع قاطع، تنها به ابراز «نارضایتی» بسنده کرد.

بیانیه پایانی؛ سیلی از محکومیت‌ها، غیبت ابزارهای فشار

بیانیه پایانی اجلاس، در ظاهر محکم بود: محکومیت شدید تجاوز اسرائیل، حمایت از قطر، رد تهدیدات مکرر تل‌آویو و تأکید بر اقدام فوری بین‌المللی. حتی پیشنهادهایی چون تعلیق عضویت اسرائیل در سازمان ملل یا اجرای احکام دادگاه بین‌المللی مطرح شد.
اما آنچه غایب ماند، اقدام عملی بود؛ نه سخنی از قطع روابط سیاسی، نه تهدید به تحریم اقتصادی، و نه حتی تعلیق همکاری‌های امنیتی با تل‌آویو. کشورهای موسوم به «محور سازش» با احتیاطی آشکار، حاضر نشدند هزینه‌ای واقعی در حمایت از قطر یا فلسطین بپردازند. این تناقض، اجلاس دوحه را بیش از آنکه به نمایش «وحدت اسلامی» بدل کند، به آیینه‌ای از تشتت و ضعف عملی کشورهای عربی–اسلامی تبدیل ساخت.

موضع ایران؛ رد راه‌حل دو دولتی و تأکید بر همه‌پرسی

در میانه این فضای مبهم، ایران موضعی صریح اتخاذ کرد. وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی در بیانیه‌ای تأکید کرد که راه‌حل موسوم به «دو دولتی»، مسئله فلسطین را حل نخواهد کرد. تهران بار دیگر تنها راه‌حل واقعی را تشکیل یک دولت دموکراتیک واحد دانست که از طریق همه‌پرسی با مشارکت تمامی فلسطینیان – چه ساکنان داخل سرزمین‌های اشغالی و چه آوارگان – ایجاد شود.
ایران همچنین هشدار داد که پیوستن به اجماع بیانیه دوحه نباید به معنای شناسایی ضمنی یا صریح رژیم صهیونیستی تلقی شود. در عین حال، تهران یادآور شد که ایالات متحده – با توجه به سابقه جانبداری از تل‌آویو – نمی‌تواند به‌عنوان میانجی معتبر یا بی‌طرف شناخته شود.

سقوط نقش آمریکا در میانجی‌گری

حمله به قطر بیش از هر چیز نقش آمریکا را زیر سؤال برد. ایالات متحده، با وجود قرارداد دفاعی دو جانبه با دوحه و حضور پایگاه‌های نظامی در خاک این کشور، نتوانست یا نخواست از متحد خود دفاع کند. سامانه‌های پدافندی گران‌قیمت آمریکا تنها نظاره‌گر بودند و واشنگتن، در بهترین حالت، مدعی شد «دیر مطلع شده» است.
این رویداد، ستون «اعتماد» در روابط منطقه‌ای با آمریکا را لرزاند. برای بسیاری از کشورهای جنوب خلیج فارس، پیام روشن بود: اگر حتی قطر – متحد نزدیک واشنگتن – از حمایت عملی محروم است، دیگران نمی‌توانند به تعهدات آمریکا دل ببندند. این تحول، به تعبیر تحلیلگران، آغاز پایان نقش آمریکا به‌عنوان میانجی یا ضامن امنیت در منطقه است؛ نقشی که در شش دهه گذشته، هرچند جانبدارانه، دست‌کم ظاهر بی‌طرفی داشت.

استراتژی زورمحور اسرائیل

رفتار نتانیاهو نشان داد که رژیم صهیونیستی به‌دنبال تثبیت نظمی زورمحور در منطقه است؛ نظمی که در آن، تل‌آویو قدرت برتر محسوب شود و همه کشورها – چه متحد آمریکا باشند چه رقیب – مجبور به تبعیت شوند. وضعیت کنونی سوریه و لبنان الگویی است که اسرائیل برای کل منطقه می‌پسندد: کشورهایی گرفتار بحران داخلی، با توان بازدارندگی محدود و در معرض تهدید دائمی.
این حمله به قطر، در سطحی راهبردی، قفل جدیدی را گشود؛ اکنون حمله مستقیم به هر کشور عربی یا اسلامی – حتی متحدان آمریکا – دیگر خط قرمز تلقی نمی‌شود. همین امر، احتمال تکرار سناریوهای مشابه در آینده را افزایش داده است.
پیامی که از قطر به سراسر منطقه مخابره شد
این تحول سه پیام کلیدی برای منطقه دارد:
فروپاشی اعتماد به چتر امنیتی آمریکا: قراردادهای دفاعی یا پایگاه‌های نظامی واشنگتن قادر به جلوگیری از تجاوزات اسرائیل نیستند.
تقویت گفتمان مقاومت: در غیاب حمایت خارجی، تنها اتکا به توان بومی و بازدارندگی داخلی می‌تواند مصونیت ایجاد کند.
تشدید بی‌ثباتی منطقه‌ای: حمله به قطر نمونه‌ای است که می‌تواند دیگر کشورهای عربی و اسلامی را نیز در معرض تهدید مستقیم قرار دهد.

چگونه می‌توان قواعد بازی را بر هم زد؟

در چنین شرایطی، چند مسیر راهبردی پیش روی کشورهای اسلامی قرار دارد:
افزایش بازدارندگی نظامی: جلوگیری از ضربات غافلگیرانه تنها با آمادگی دائمی و پاسخ کوبنده در همان لحظه ممکن است.
کاهش وابستگی به آمریکا: تجربه قطر نشان داد که واشنگتن شریک قابل اتکایی نیست؛ کشورهای منطقه باید به سوی اتحاد بومی و همکاری واقعی اسلامی حرکت کنند.
تضعیف پیوندهای اسرائیل با کشورهای سازشکار: که در صورت کاهش، موقعیت منطقه‌ای اسرائیل را متزلزل خواهد کرد.

از کلام تا اقدام؛ شکاف پرنشدنی

اجلاس دوحه، به‌جای آنکه صحنه «نمایش اتحاد اسلامی» باشد، بار دیگر واقعیت تلخ سیاست منطقه‌ای را آشکار کرد: شکاف عمیق میان شعار و عمل. رژیم صهیونیستی نشان داد که هیچ کشوری – حتی متحدان آمریکا – از تجاوزاتش مصون نیست و واشنگتن نیز توان یا اراده مهار آن را ندارد.
تنها راه واقعی، اتکا به قدرت درونی، بازدارندگی عملی و اتحاد واقعی اسلامی است. هرگونه خوش‌بینی به میانجی‌گری آمریکا یا امید بستن به بیانیه‌های بی‌پشتوانه، صرفاً فرصت بیشتری به تل‌آویو برای تحمیل نظم زورمحور خواهد داد.

 


سرویس: بین الملل
کلید واژگان: اسرائیل / قطر / امنیت منطقه ای / اجلاس_دوحه / محور_مقاومت