نورنیوز https://nournews.ir/n/234203
کد خبر: 234203
30 تیر 1404
نورنیوز از ضرورت اصلاحات لازم در پرتو تجربه جنگ اخیر گزارش می‌دهد؛

در میدان جنگ پیروز شدیم، در میدان نوسازی ساختارها آماده‌ایم؟


امروز، پس از تجربه بی‌سابقه نبرد مستقیم و چندلایه با دشمن صهیونیستی و امریکا، ایران در آستانه یک انتخاب استراتژیک قرار دارد: یا به‌سرعت فرآیند نوسازی ساختار و نیروی انسانی در برخی نهادهای کلیدی را آغاز کند؛ یا با پذیرش تکرار برخی ناکارآمدی‌ها، سرمایه اعتماد عمومی و تاب‌آوری ملی را در معرض فرسایش تدریجی قرار دهد.

نورنیوز – گروه سیاسی: جنگ‌ها و بحران‌های بزرگ، هم ویرانگرند و هم آموزنده. از دل همین ویرانی، گاه بذر تجدید حیات ساختاری و نهادی سربرمی‌آورد. آنچه نظام‌های سیاسی مقتدر و عقل‌محور را از دیگران متمایز می‌سازد، نه صرفاً پیروزی در میدان نبرد یا مهار فوری بحران، بلکه قدرت اصلاح خویش در پرتو تجربه و بازسازی ساختارها و نیروهای انسانی است. 
جنگ اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی، که در ابعاد فنی، اطلاعاتی، سایبری و موشکی یکی از پرتنش‌ترین مواجهه‌های چند دهه اخیر تلقی می‌شود، با همه هزینه‌ها، برای ایران یک آزمون بزرگ ملی بود. آزمونی که فرصت نادری برای سنجش عملکرد نهادهای کلیدی و بازتعریف قابلیت‌های انسانی در نظام مدیریتی کشور فراهم کرد. 

بحران‌ها؛ آینه تمام‌نمای ساختارها 

در نظریه‌های حکمرانی بحران‌محور، بحران‌ها نه تنها تهدید که فرصتی برای شناسایی گره‌های کور ساختاری، ناکارآمدی‌های سیستمی، و نارسایی‌های انسانی تلقی می‌شوند. از زلزله تا اپیدمی، از شورش‌های اجتماعی تا جنگ، همه این‌ها لحظه‌هایی هستند که در آن‌ها لایه‌های زیرین ظرفیت‌های واقعی کشور نمایان می‌شود. بحران‌ها «آزمایشگاه سنجش قابلیت‌های» نهادها هستند. در این آزمون‌ها، برخی نهادها عملکرد مطلوبی از خود نشان می‌دهند و برخی دیگر با تأخیر، ناهماهنگی یا ضعف تصمیم‌گیری، موجب کندی پاسخ و اتلاف منابع می‌شوند. از همین‌روست که پس از عبور از بحران، بازسازی تنها به معنای بازسازی فیزیکی نیست؛ بلکه نوسازی نیروی انسانی و بازآرایی ساختاری یکی از مهم‌ترین الزامات پسا‌بحران در نظام‌های حکمرانی عقل‌گراست. 
در جریان جنگ اخیر، از نخستین لحظات حمله هوایی دشمن تا پاسخ سخت و چندلایه ایران، مجموعه‌ای از نهادهای سیاسی، امنیتی، نظامی، پدافندی، رسانه‌ای، درمانی، خدماتی و دیپلماتیک به خط شدند. اما آیا این هماهنگی، در همه سطوح، مطلوب و کارآمد بود؟ بی‌تردید در حوزه‌هایی همچون عملیات موشکی، پشتیبانی و آماد نظامی، طراحی عملیات آفندی، تاکتیک‌های عملیاتی، دفاع هوایی و اطلاعات پیش‌دستانه، نقاط قوت درخشانی نمایان شد، اما در برخی دیگر، کاستی‌هایی عیان گردید که نمی‌توان از کنار آن‌ها گذشت. 
نهادهای رسانه‌ای، یکی از آسیب‌پذیرترین نقاط در این میدان بودند. تأخیر در اطلاع‌رسانی شفاف، واگرایی روایت‌ها، ضعف هماهنگی بین رسانه‌ها وخبرگزاری‌ها با مقامات رسمی، و ناتوانی در شکل‌دهی به گفتمان ملی مؤثر، به وضوح نشان داد که بازنگری جدی هم در ساختار و هم در نیروی انسانی این حوزه، یک ضرورت راهبردی است. در نهادهای خدماتی و امدادی نیز چالش‌هایی بروز کرد: از مدیریت پروازها تا تدابیر اضطراری برای ایمنی شهری. این ضعف‌ها نه‌تنها به ساختارها که به فرسودگی بخشی از نیروی انسانی در مدیریت بحران بازمی‌گردد؛ نیروهایی که نه در مهارت، نه در انگیزه و نه در بهره‌مندی از فناوری روز، آمادگی کامل ندارند. 
حتی در نهادهای بالادستی امنیتی و اطلاعاتی، با همه موفقیت‌ها که نمی توان منکر آن شد، نیاز به نوسازی در سطوح مختلف اعم از عالی و میانی و عملیاتی احساس می‌شود. امروز میدان‌های نوینی چون نبرد سایبری، جنگ روایت‌ها، عملیات روانی و نبرد شناختی، نسل تازه‌ای از کارشناسان، تحلیلگران و تصمیم‌سازان را می‌طلبد که با جهان جدید، آشنا و چابک باشند. 

بازتعریف شایستگی در نوسازی نیرو 

نوسازی نیروی انسانی، یک تغییر شکلی ساده نیست. این فرآیند، مستلزم بازتعریف «شایستگی» است؛ یعنی عبور از معیارهای سنتی و حرکت به‌سوی سنجش ترکیبی از مهارت، تعهد، توان تصمیم‌گیری، روحیه کار جمعی، و قدرت انطباق با تحولات جدید. در این مسیر، بهره‌گیری از تجارب میدانی جنگ اخیر، تحلیل داده‌های عملکردی، بازبینی نظام انتصابات، ارتقاء سطح آموزش‌های تخصصی، و جذب نخبگان جوان و متخصص، گام‌هایی ضروری هستند. نهادهایی که در این نوسازی تعلل کنند، نه‌تنها در بحران بعدی دچار شکست خواهند شد، بلکه مشروعیت خود نزد مردم را نیز از دست خواهند داد. 
همان‌گونه که جنگ‌ها برای ارتش‌ها، کلاس درس و بازآموزی هستند، بحران‌ها نیز برای نهادهای ملی، لحظه‌ی بیداری‌اند. هر نظامی که به نوسازی نهادهای انسانی خود پس از بحران بی‌اعتنا باشد، عملاً آینده را به حریفان واگذار کرده است.

امروز، پس از تجربه بی‌سابقه نبرد مستقیم و چندلایه با دشمن صهیونیستی و امریکا، ایران در آستانه یک انتخاب استراتژیک قرار دارد: یا به‌سرعت فرآیند نوسازی ساختار و نیروی انسانی در برخی نهادهای کلیدی همچون رسانه، خدمات شهری، مدیریت بحران، دیپلماسی، امنیت و اطلاعات راهبردی را آغاز کند؛ یا با پذیرش تکرار برخی ناکارآمدی‌ها، سرمایه اعتماد عمومی و تاب‌آوری ملی را در معرض فرسایش تدریجی قرار دهد. در جهانی که تهدیدها بی‌وقفه و شکل‌هاشان پیوسته نو می‌شود، نیروی انسانی آماده، شایسته، و منطبق با زمانه، نخستین خط دفاع از امنیت ملی است. 
نکاتی که در اظهارات صریح دریابان علی شمخانی مشاور سیاسی رهبر معظم انقلاب در گفتگو با صداو سیما جمهوری اسلامی ایران در روز تشییع شهدای عقل و اقتدار در مورد نقش و انتظارات مردم بیان شد یا  توییت بیانیه گونه اخیر علی اکبر ولایتی  ناظر بر درک همین ضرورت است. این چهره باسابقه و مدیر باتجربه در نوشته کوتاه خود گفته است: «حفظ ‎انسجام ملی مورد تاکید مقام معظم رهبری می تواند شامل تغییر برخی رویکرد‌های اجتماعی حاکمیت و محور قراردادن ‎رضایت مردم‌ بشود به گونه‌ای که برای آن‌ها ملموس باشد. مردم خود را اثبات کردند واکنون نوبت مسئولین است. شیوه های منقضی شده دیگر پاسخگوی جامعه پس از ‎جنگ نخواهد بود.» هرچند در کلام این مدیر با تجربه، صراحتی درباب نوسازی ساختارها و نیروی انسانی وجود ندارد اما به اعتبار اینکه بر تغییر رویکردها و ناکارآمدی شیوه های منقضی شده تأکید دارد ذیل همین مفهوم قابل گنجیدن است.  
طبعا چنین نوسازی و تغییری خالی از مقاومت ذی‌نفعان نخواهد بود و چه بسا با مخالفت‌های شدید آنها روبرو و حتی زمینگیر شود؛ اما در هرحال چیزی که از چشم مردم دور نمی‌ماند عزم صادقانه حاکمیت برای اصلاح ناراستی و ناتوانی‌ها و نیز تقویت درخشش‌ها و کامیابی‌هاست. این روند باید هرچه زودتر آغاز شود اگرچه برای به ثمر نشستن آن باید مدت‌ها باید منتظر ماند و از شتاب‌زدگی پرهیز کرد.  
   


سرویس: سیاسی
کلید واژگان: تغییر رویکردها / عبور از بحران / تاب‌آوری ملی / تجربه جنگ با اسراییل / حکمرانی بحران‌محور / نوسازی نیروی انسانی