نورنیوز https://nournews.ir/n/233069
کد خبر: 233069
27 تیر 1404
نورنیوز رفتار علیرضا فغانی در مراسم پایانی یک مسابقه فوتبال را بررسی می‌کند؛

قاب جنجالی فغانی و ترامپ؛ داوری که خط قرمز مردم را ندید؟


تصویر علیرضا فغانی در کنار دونالد ترامپ، آن‌ هم با لبخندی گرم، در بحبوحه‌ جنگ و تجاوز علیه ایران، واکنش‌های گسترده‌ای برانگیخت. آیا می‌توان در برابر چهره‌ای که فرمان ترور و تحریم ملت را داده، بی‌تفاوت ایستاد؟ این قاب، آزمونی بود برای وجدان ملی؛ نه فقط یک ژست ساده در یک مراسم ورزشی.

نورنیوز – گروه سیاسی: در حاشیه مراسم اهدای جام پس از دیدار چلسی و پاری سن‌ژرمن در دیدار نهایی جام باشگاههای جهان، تصویر علیرضا فغانی، داور سرشناس ایرانی، در کنار دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌ها و فضای مجازی داشت. ایستادن با لبخند و ژستی مشابه در کنار یکی از منفورترین چهره‌های ضدایرانی سال‌های اخیر، پرسش‌هایی بنیادین درباره مسئولیت چهره‌های ملی و نسبت آن‌ها با حافظه‌ی جمعی و هویت تاریخی برانگیخت.

علیرضا فغانی، بی‌تردید از برجسته‌ترین چهره‌های داوری ایران در عرصه جهانی است؛ شخصیتی که با حضور در معتبرترین تورنمنت‌های بین‌المللی، جایگاه فنی ایران در داوری فوتبال را ارتقا داده است. اما مسئله‌ی مورد بحث، نه درباره توان فنی او، بلکه درباره نوع رفتار و موضع‌ او در یکی از حساس‌ترین ترین مقاطع تاریخ ایران زمین و در میانه تجاوز جنگی ناجوانمردانه از سوی آمریکا و رژیم صهیونیستی به کشورمان است که بار معنایی آن، از مرزهای داوری و ورزش فراتر می‌رود و به ساحت سیاست و حافظه‌ی تاریخی ایرانیان وارد می‌شود.

ترامپ، تنها یک چهره سیاسی عادی نیست. او در دور اول ریاست جمهوری‌اش، معمار کارزار «فشار حداکثری» علیه ایران، مسبب اختلال در واردات دارو، محرومیت بیماران خاص از درمان، و صادرکننده‌ی دستور ترور سردار قاسم سلیمانی قهرمان ملی ایرانیان در خاک کشور ثالث بود. در دور دوم ریاست جمهوری‌اش و در جریان جنگ ۱۲روزه اخیر نیزپس از تجاوز اسرائیل به کشورمان و به شهادت رساندن فرماندهان عالی نظامی، دانشمندان هسته ای و مردم عادی از این اقدام حمایت کرد و سپس مستقیما وارد جنگ شد و مراکز هسته‌ای ایران را زیر بمباران برد. در چنین شرایطی، ایستادن داور ایرانی در کنار چنین فردی، بی‌هیچ نشانه‌ای از سردی یا فاصله، نمی‌تواند صرفاً یک رفتار «غیرسیاسی» تلقی شود. گاه، بی‌تفاوتی یا بی‌عملی، خود به‌شدت سیاسی است؛ حتی اگر فاعل آن عمل، قصد سیاسی‌کاری نداشته باشد.

افسانه‌ غیرسیاسی بودن ورزش

در مواجهه با انتقادها، برخی بر ضرورت تفکیک ورزش از سیاست تأکید می‌کنند. اما این ادعا، بیش از آن‌که بازتاب واقعیت باشد، نوعی افسانه‌ی مدرن برای خنثی‌سازی حساسیت‌های انسانی در ورزش است. ورزش، به‌ویژه در سطح حرفه‌ای و بین‌المللی، همواره بستری برای بازنمایی قدرت، ایدئولوژی، هویت ملی، مقاومت مدنی و حتی اعتراض سیاسی بوده است. از المپیک برلین تحت حکومت نازی گرفته تا تحریم ورزشی رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی، از مشت‌های بالا رفته‌ی دونده‌های سیاه‌پوست در مکزیکوسیتی تا واکنش لیونل مسی به کشتار غزه، ورزش همواره در قلب منازعات سیاسی و اجتماعی جهان ایستاده است.

رفتار فغانی اگرچه از منظر قانونی یا تشریفاتی فاقد منع صریح بوده، اما در مقایسه با رفتار برخی چهره‌های جهانی ورزش، قابل تأمل است. در المپیک ۱۹۶۸، دو دونده آمریکایی – تامی اسمیت و جان کارلوس – به نشانه اعتراض به نژادپرستی، روی سکو مشت‌های خود را بالا بردند؛ آن‌ها محروم شدند، اما امروز نماد شجاعت اخلاقی در ورزش‌اند. یا محمد صلاح، ستاره مصری لیورپول، زمانی که در کنار رمضان قدیروف – رهبر چچن – قرار گرفت، به‌قدری ناراحت شد که در آستانه کناره‌گیری از تیم ملی مصر قرار گرفت. ژاوی هرناندز، ستاره اسپانیایی، نیز از گرفتن عکس با مقامات اسرائیلی خودداری کرد. حتی لیونل مسی و تیم ملی آرژانتین، در سال ۲۰۱۸ دیدار دوستانه خود با اسرائیل را در اعتراض به جنایات علیه فلسطینی‌ها لغو کردند.

در همه‌ی این موارد، کنش‌گران ورزشی از زبان سیاسی استفاده نکردند؛ اما انتخاب‌ آن‌ها حامل بار اخلاقی، ملی یا انسانی بود. گاه، تنها کافی‌ست نایستادن در یک قاب، یا نزدن یک لبخند، نشانی باشد از وفاداری به وجدان عمومی مردم.

می‌توانست جور دیگری باشد

علیرضا فغانی، بدون آن‌که شعار دهد یا رفتار تقابلی آشکاری نشان دهد، می‌توانست از حضور در آن قاب ناپسند و دل‌آزار خودداری کند، یا با حفظ فاصله‌ای نمادین، پیام دهد که داور ایرانی حافظ غرور و حافظه‌ ملی است. البته حتی اگر برخوردی ایجابی‌تر و صریح تر و آشکارتر هم در اعلام برائت از ترامپ انجام می‌داد، بهتر بود اما کمترین کار، انجام رفتاری سلبی و نفیی در این عرصه بود. بی‌گمان، بسیاری از مردم ایران که از فشار جنگ، تحریم و تهدید رنج کشیده‌اند، چنین حساسیتی را درک می‌کنند و به آن ارج می‌نهند.

طی یک ماه اخیر که ایران درگیر جنگ و پساچنگ بوده تقریبا قاطبه‌ی مشاهیر و مفاخر در حوزه های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و ورزشی و هنری و ... به انحاء گوناگون، ایران‌دوستی و میهن گرایی و وطن‌دوستی خود را به نمایش گذاشته و در شماتت و محکومیت جنایات جنگ‌طلبان آمریکایی – اسراییلی پیشقدم شده‌اند. این اقدامات، در شرایطی بوده که بسیاری از این چهره‌های ملی، اختلافات و انتقادات زیادی به ساختار سیاسی موجود داشته‌اند اما وقتی پای تجاوز به ایران در میان آمده با شجاعت و صراحت در صف مردم و وطن‌گرایان و در مقابل متچاوزان ایستاده‌اند. چه بسا علیرضا فغانی هم گلایه‌ها و انتقاداتی از برخی مدیریت‌ها داشته باشد که قابل درک و حتی قابل دفاع باشد اما امر ملی، آنقدر خطیر و پراهمیت است که می‌تواند نقدها و گلایه‌ها و دلخوری‌ها را موقتا در پرانتز بگذارد و به دفاع از ایران و مخالفت با متجاوزان به میهن بینجامد.

فغانی را نه به‌عنوان فرد، بلکه به‌مثابه نماد باید سنجید. در جهان امروز، چهره‌های ملی ناگزیر حامل معناهایی فراتر از تخصص حرفه‌ای خود هستند. آن‌ها در قاب رسانه‌ها، در حافظه‌ی عمومی و در نمادهای ملی نقش‌آفرین‌اند. در لحظه‌هایی چنین پُرمعنا، انتخاب بی‌طرفی صرف، خود نوعی موضع‌گیری است. داورنامدار ایرانی، اگرچه در زمین داوری‌اش دقیق و منضبط است، اما در زمینی دیگر – زمین پرمعنای دل و عقل ایرانیان – آن هم در شرایطی چنین خطیر و پر تلاطم به طور قطع جایی در خور و شایسته نخواهد داشت.
 


سرویس: سیاسی
کلید واژگان: دونالد ترامپ / علیرضا فغانی / داور ایرانی / عکس یادگاری / حافظه ملی / دیدار چلسی و پاری سن‌ژرمن / قاب ناپسند