نورنیوز https://nournews.ir/n/231407
کد خبر: 231407
12 تیر 1404
نورنیوز از میدان نبرد رسانه‌ای در جنگ اخیر گزارش می‌دهد؛

اداره سانسور نظامی ارتش اسرائیل چگونه عمل می‌کند؟


اداره سانسور نظامی اسرائیل یکی از نادرترین نمونه‌های «سانسور پیش از انتشار» در جهان امروز است؛ نهادی که توانسته با ترکیب مقررات سخت‌گیرانه، فناوری پلیس سایبری، و عملیات شناختی روایت جنگ را تا حدزیادی هدایت کند. در جنگ اخیر با ایران این اداره بخش بزرگی از اطلاعات تأکتیکی را پنهان کرد و درعین حال از کانال‌های رسمی پرمخاطب برای پر کردن خلأ اطلاعاتی بهره برد.

نورنیوز- گروه سیاسی: در حالی که صدای انفجارها در آسمان خاورمیانه طنین‌انداز بود و سامانه‌های پدافندی در تهران و تل‌آویو به رقابت مرگ و بقا برخاسته بودند، جنگ دیگری هم در جریان بود؛ نه در میدان، که در رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی، و ذهن مردم. این جنگ، جنگ روایت‌ها بود؛ و اسرائیل، با ابزار کهنه اما کارآمدی به میدان آمده بود: سانسور نظامی.

اداره‌ای برای سانسور

شاید برای ناظران عادی تعجب‌برانگیز باشد که کشوری با ادعای آزادی رسانه، همچنان از نهادی به‌نام «اداره سانسور نظامی» بهره می‌گیرد؛ اما برای کسانی که با ساختار امنیتی اسرائیل آشنا هستند، این فقط یک نهاد رسمی نیست، بلکه یکی از ستون‌های بقا و انسجام ملی در شرایط جنگی است. نهادی که نه‌تنها بر محتوای منتشرشده نظارت دارد، بلکه بخش بزرگی از چگونگی شکل‌گیری «تصویر جنگ» را مدیریت می‌کند.

در جنگ دوازده‌روزه اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی، نمونه‌ای عینی از این سازوکار را شاهد بودیم. موشک‌هایی که به حیفا و بئرالسبع اصابت کردند، تصاویر ویرانی‌هایی که در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شدند، اما در رسانه‌های رسمی اسرائیلی جایی نداشتند. دلیل این تفاوت، نه فقدان خبرنگار، بلکه وجود بخشنامه‌ای فوری با عنوان «شیر برخاسته» بود؛ ابلاغیه‌ای از سوی اداره سانسور نظامی که رسانه‌ها را از انتشار هرگونه تصویر یا اطلاعاتی درباره مکان و میزان خسارات حملات ایرانی منع می‌کرد.

اما سانسور تنها به حذف یا ممنوعیت بسنده نمی‌کند. این اداره با همکاری نزدیک واحد سخنگویی ارتش، روایت رسمی از نبرد را نیز طراحی می‌کند: «رهگیری ۹۹.۹ درصدی پهپادها»، «تلفات اندک»، و «عملیات موفق علیه تاسیسات هسته‌ای دشمن». در واقع، همان‌قدر که سانسور بر پنهان‌سازی متمرکز است، بر برجسته‌سازی روایت دلخواه نیز اصرار دارد.

این رویه البته جدید نیست. در جنگ‌های پیشین غزه نیز اسرائیل از همین ابزار بهره گرفته بود؛ اما جنگ اخیر با ایران ویژگی‌های متفاوتی داشت: اولاً، مخاطب داخلی اسرائیل با حجم بیشتری از حملات و تلفات مواجه شد، و ثانیاً، اینترنت و رسانه‌های اجتماعی قدرت بیشتری برای افشای آن‌چه سانسور می‌خواست پنهان کند پیدا کرده بودند.

یک شیوه دائمی و همیشگی

واقعیت این است که سانسور نظامی در اسرائیل از دهه‌ها پیش عمل می‌کند و چارچوب حقوقی خود را از «مقررات اضطراری دفاعی ۱۹۴۵» به ارث برده است. بر اساس این مقررات، رسانه‌ها موظف‌اند هر مطلبی درباره موضوعات امنیتی را پیش از انتشار به اداره سانسور ارسال کنند و در صورت رد شدن، حتی اجازه اشاره به سانسور شدن آن مطلب را هم ندارند. با این‌حال، تجربه جنگ اخیر نشان داد که این مدل سنتی در برابر سرعت سرسام‌آور گردش اطلاعات در شبکه‌های اجتماعی، دچار فرسایش شده است.

بسیاری از شهروندان اسرائیلی، حتی در روزهای نخست جنگ، تصاویر محل اصابت موشک‌های ایرانی را منتشر کردند؛ با وجود تهدیدهای حقوقی و حذف پست‌ها توسط پلتفرم‌ها. در مواردی، ویدیوهای ضبط‌شده توسط مردم پیش از آن‌که سانسور نظامی وارد عمل شود، به‌سرعت در سرورهای خارج از اسرائیل بازنشر شدند و به خوراک رسانه‌های بین‌المللی تبدیل گشتند.

در عین حال، تأخیر در اعلام رسمی تلفات، عدم هم‌خوانی میان آن‌چه در شبکه‌های اجتماعی دیده می‌شود با آن‌چه تلویزیون رسمی گزارش می‌دهد، و برجسته‌سازی بیش از اندازه دستاوردهای نظامی، باعث شد تا شکاف میان جامعه و نهادهای امنیتی افزایش یابد؛ موضوعی که برخی تحلیل‌گران داخلی اسرائیل نیز به آن هشدار داده‌اند.

اما این‌همه ماجرا نیست. در جبهۀ دیگر، اسرائیل با استفاده از شبکه‌ای از حساب‌های جعلی در توییتر/X و اینستاگرام تلاش کرد تا روایت رسمی خود را به فضای مجازی تزریق کند. این اقدام که در اسناد افشاشده به عنوان بخشی از عملیات «تیم خورخه» (Team Jorge) معرفی شده، بخشی از تلاش‌های شناختی ارتش اسرائیل برای مهندسی افکار عمومی است. الگویی که بر پایه اغراق، تکرار، و بمباران اطلاعاتی شکل گرفته و از نظر فنی با مفهوم «مهندسی شناختی و ادراکی» شناخته می‌شود.

سیاست ناکام سانسور

اداره سانسور نظامی اسرائیل یکی از نادرترین نمونه‌های «سانسور پیش از انتشار» در جهان امروز است؛ نهادی که توانسته است با ترکیب مقررات سخت‌گیرانه، فناوری پلیس سایبری، و عملیات شناختی، روایت جنگ را تا حد زیادی هدایت کند. در جنگ اخیر با ایران، این اداره با بخشنامه‌ای فوری (Rising Lion) حتی در بستری مملو از دوربین گوشی‌های هوشمند، بخش بزرگی از اطلاعات تاکتیکی را پنهان کرد و در عین حال از کانال‌های رسمیِ پرمخاطب برای پر کردن خلأ اطلاعاتی بهره برد.

اما تجربه همین جنگ نشان داد که کارایی سانسور مطلق نیست. سرعت گردش محتوا، قدرت شبکه‌های اجتماعی فرامرزی و رشد جامعه، همگی چالش‌هایی جدی برای مدل سنتی «سه گانه سانسور-سخنگو-روایت» ایجاد کرده‌اند. رژیم صهیونیستی نتوانست میان «مخفی‌کاری امنیتی» و «شفافیت برای حفظ اعتماد عمومی» تعادلی پایدار برقرار کند، و لذا خطر بی‌اعتمادی اجتماعی و فرسایش مشروعیت داخلی بیش از پیش جدی شد. 

در این میان، مقایسه کارنامه اطلاع‌رسانی ایران و اسرائیل در این جنگ نیز جالب توجه است. در حالی که اسرائیل توانست مانع از انتشار بسیاری از اطلاعات حساس شود، نهادهای رسانه‌ای ایران در مدیریت روایت‌سازی پس از حملات دشمن، به رغم خلاقیت‌ها و ابتکاراتی که ذاشتند با چالش‌هایی هم مواجه بودند. آن‌چه از تجربه جنگ اخیر باید مورد توجه قرار گیرد، نه الگوبرداری مستقیم از سانسور، بلکه درک این واقعیت است که در عصر جنگ‌های ترکیبی، میدان نبرد دیگر تنها تانک و موشک نیست؛ تصویر، روایت، و افکار عمومی به اندازه جغرافیا و سلاح مهم شده‌اند.  

از این منظر، شاید لازم باشد نهادهای مسئول در کشور ما نیز به این پرسش بیندیشند که چگونه می‌توان همزمان با دفاع نظامی، از کیان ذهنی جامعه دفاع کرد؛ چگونه روایت جنگ را مهندسی کرد بدون آن‌که اعتماد عمومی قربانی شود؛ و چگونه می‌توان در میدان اطلاعاتی، هم مقتدر بود و هم صادق. چرا که در جهان امروز، اگر روایت تو را دشمن بنویسد، حتی پیروزی هم طعمی از شکست خواهد داشت.


سرویس: سیاسی
کلید واژگان: جنگ 12 روزه / وعده صادق 3 / سانسور / اداره سانسور اسرائیل / سانسور اسرائیل / خرابی های اسرائیل