نورنیوز https://nournews.ir/n/230990
کد خبر: 230990
9 تیر 1404
اختصاصی نورنیوز؛

کارشناس ایتالیایی: سکوت غرب در قبال جنایات رژیم اسرائیل، تروریسم سازمان‌یافته است


مدیر پژوهشی در مؤسسه اسپشال اوراسیا گفت: «جامعه بین‌المللی و بازیگران منطقه باید بپذیرند که اسرائیل با حمله عمدی و غیرقانونی به ایران، آغازگر این درگیری بوده است. این تبعیض آشکار است که تنها اسرائیل را محق به دفاع از خود بدانیم، در حالی که حق ایران و دیگر کشورهای مورد حمله برای حفاظت از شهروندانشان نادیده گرفته می‌شود.»

نورنیوز ـ گروه بین‌الملل: دکتر جولیانو بیفولکی، مدیر پژوهشی در مؤسسه اسپشال اوراسیا (Special Eurasia) و کارشناس در حوزه اطلاعات، امنیت و تاریخ اسلام، در گفت‌وگویی اختصاصی به بررسی اقدامات تهاجمی رژیم صهیونیستی در خاورمیانه می‌پردازد؛ از ترورهای هدفمند گرفته تا حملات به زیرساخت‌های غیرنظامی در ایران، غزه و لبنان. دکتر بیفولکی با بهره‌گیری از دانش ژرف خود در حوزه ژئوپلیتیک، انگیزه‌های راهبردی اسرائیل، نقش سکوت و همراهی غرب، بهره‌برداری از رسانه‌ها و تضعیف نگران‌کننده حقوق بین‌الملل را تحلیل می‌کند. او تأکید می‌کند که روایت «دفاع از خود» که تل‌آویو مطرح می‌کند، به‌طور فزاینده‌ای با دکترین توسعه‌طلبانه‌ای همسو شده که نه‌تنها امنیت منطقه بلکه امنیت جهانی را نیز به خطر انداخته است.

بیفولکی

شرح گفت‌وگوی اختصاصی نورنیوز با بیفولکی را بخوانید؛

در روزهای اخیر، جهان شاهد اقدامات آشکار تجاوزکارانه رژیم صهیونیستی علیه ایران و مردم آن بوده است. به نظر شما، چرا این رژیم چنین جنایاتی را علیه غیرنظامیان بی‌دفاع در غزه، لبنان و ایران مرتکب می‌شود؟ چه عواملی آن را به ادامه این تجاوزات، از جمله ترورهای هدفمند، سوق می‌دهد؟

استراتژی اسرائیل بر به‌کارگیری «قدرت قهری حداکثری» متکی است؛ از ترورهای هدفمند گرفته تا حملات نظامی گسترده به اهداف نظامی و غیرنظامی، با هدف بازدارندگی دشمنان و تضعیف سیستماتیک توانمندی‌های آن‌ها. حمله‌های اخیر به تأسیسات هسته‌ای و نظامی ایران—که با همکاری ایالات متحده انجام شده—در راستای مهار پیشرفت برنامه‌های هسته‌ای تهران طراحی شده است. این اقدامات، تجلی دکترین امنیتی تاریخی رژیم صهیونیستی است که هرگونه توانمندی هسته‌ای ایران را «تهدیدی وجودی» قلمداد می‌کند. ترور چهره‌های کلیدی علمی و نظامی ایران نیز بخشی از همین راهبرد است تا با حذف عناصر راهبردی، چارچوب فرماندهی در سپاه پاسداران و برنامه‌های هسته‌ای مختل شود. 

کارزارهای نظامی پیشین اسرائیل در لبنان و غزه—که معطوف به تخریب زیرساخت‌های حزب‌الله و حماس بود—بر اساس خوانش تل‌آویو از این گروه‌ها به عنوان نیرواهی نیابتی ایران صورت گرفت. به‌کارگیری سیستماتیک قدرت با توان بالا در این عملیات‌ها، از جمله حملات به مراکز شهری، دو هدف را دنبال می‌کند: تضعیف توان رزمی حریف و ایجاد اثر بازدارنده هم در سطح منطقه‌ای و هم در عرصه داخلی. 

هرچند توجیهات رسمی این عملیات‌ها همواره بر «دفاع مشروع» استوار است، اما الگوی حملات اسرائیل در سال‌های اخیر و شواهد نشان می‌دهند هدف قرار دادن زیرساخت‌های غیرنظامی حاکی از اتخاذ راهبرد «فرسایش روانی» برای کاهش تاب‌آوری مردمی و قطع حمایت‌های منطقه‌ای است. پیامد این رویکرد اما افزایش محکومیت‌های بین‌المللی و تشدید بحران‌های انسانی بوده است. 

رژیم صهیونیستی ادعا می‌کند که برنامه‌های هسته‌ای و موشکی ایران را هدف قرار می‌دهد، اما در عمل، بیمارستان‌ها، زیرساخت‌ها و مراکز رسانه‌ای را بمباران می‌کند و قربانیان بسیاری از زنان و کودکان هستند. این تناقض چگونه قابل توضیح است؟ هدف واقعی از این اقدامات چیست؟

حمله‌های اسرائیل به زیرساخت‌های غیرنظامی در تناقض آشکار با ادعای رسمی این رژیم درباره خنثی‌سازی برنامه‌های موشکی و هسته‌ای ایران قرار دارد. برای درک این تناقض، باید به بررسی راهبردهای بازدارندگی و ارتباطات استراتژیک اسرائیل پرداخت. اسرائیل مدعی است عملیات‌هایش مبتنی بر اطلاعات دقیق و با هدف خنثی‌سازی تهدیدها پیش از تبدیل شدن به خطرات وجودی انجام می‌شود. اما خسارات گسترده جانبی ناشی از این حملات - از جمله تخریب بیمارستان‌ها، تأسیسات انرژی و مراکز رسانه‌ای - یا نشان‌دهنده پذیرش تلفات غیرنظامی در چارچوب محاسبات عملیاتی است، یا حاکی از تلاش عامدانه برای تضعیف روحیه غیرنظامیان و نابودی ساختارهای حمایتی جامعه هدف است.

از منظر نظامی، این اقدامات با هدف از بین بردن اراده دشمن از طریق حمله به سیستم‌های پشتیبانی حیاتی مانند لجستیک، رسانه و ثبات اجتماعی انجام می‌شود. اسرائیل در این چارچوب، زیرساخت‌های غیرنظامی را دارای کاربرد دوگانه قلمداد کرده و هدف‌گیری آن‌ها را در چارچوب قواعد درگیری خود توجیه می‌کند. از سوی دیگر، ترور چهره‌های ایرانی به‌ویژه در سپاه پاسداران و برنامه‌های هسته‌ای، نشان‌دهنده تلاش تل‌آویو برای از بین بردن نه تنها توانمندی‌های فیزیکی ایران، بلکه تخصص نهادی و سرمایه‌های انسانی این کشور است.

با وجود مستندسازی جنایات جنگی رژیم صهیونیستی توسط سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری، کشورهای غربی همچنان از این رژیم به‌لحاظ سیاسی و نظامی حمایت می‌کنند. به نظر شما، چرا غرب در برابر این جنایات سکوت می‌کند؟

علیرغم مدارک گسترده سازمان‌های بین‌المللی حقوق بشر درباره ارتکاب جنایات جنگی توسط اسرائیل، دولت‌های غربی به دلایل ژئوپلیتیکی، اتحادهای استراتژیک و پیوندهای تاریخی، همچنان به حمایت سیاسی و نظامی خود ادامه می‌دهند. این همان عرصه آشنا و تکراری «سیاست های دوگانه‌» است که سال‌هاست ویژگی بارز غرب محسوب می‌شود.

اسرائیل برای قدرت‌های غربی به‌ویژه آمریکا، متحد اصلی در منطقه‌ای است که با رقابت استراتژیک با بازیگرانی مانند ایران، روسیه و به‌طور فزاینده‌ای چین مواجه است. اشتراک اطلاعات امنیتی، همکاری‌های فناوری دفاعی و منافع مشترک در مقابله با نفوذ منطقه‌ای تهران، تل‌آویو را به بازیگری کلیدی در سیاست خاورمیانه‌ای غرب تبدیل کرده است.

کشورهای غربی به‌ویژه آمریکا، اغلب ثبات استراتژیک و حفظ اتحادها را بر نگرانی‌های حقوق بشری ترجیح می‌دهند و این امر محاسبات سیاسی آن‌ها را شکل می‌دهد. در نتیجه، محکومیت‌های تلفات غیرنظامی عمدتاً در حد شعار باقی می‌ماند و تأثیری بر انتقال تسلیحات یا پشتیبانی دیپلماتیک ندارد. این روند به‌ویژه در محافل سیاست‌گذاری آمریکا با این برداشت تقویت می‌شود که اقدامات امنیتی اسرائیل با مهار بلندپروازی‌های قدرت‌های منطقه‌ای و سرکوب بازیگران غیردولتی تهدیدکننده منافع غرب، به ثبات منطقه کمک می‌کند.

رسانه‌های غربی معمولاً اقدامات رژیم اسرائیل را به عنوان دفاع از خود جلوه می‌دهند، در حالی که کشتار غیرنظامیان در غزه، لبنان و ایران و همچنین عملیات‌های ترور را نادیده می‌گیرند. این سوگیری رسانه‌ای را چگونه ارزیابی می‌کنید و چه راهی برای مقابله با آن وجود دارد؟

اتحادهای سیاسی تثبیت‌شده، الگوهای مالکیت رسانه‌ها و اثربخشی ارتباطات استراتژیک اسرائیل، توضیح‌دهنده تسلط روایت‌های طرفدار اسرائیل در رسانه‌های غربی است. در شرایط درگیری، عملیات اطلاعاتی پیش‌دستانه و هماهنگ دولت اسرائیل معمولاً فضای اطلاعاتی اولیه را تحت کنترل می‌گیرد و این امکان را فراهم می‌کند که اقدامات نظامی در چارچوب روایتی دفاعی ارائه شود.

برای نمونه در اروپا، احساس ظن عمومی نسبت به رسانه‌های دولتی ایران، لبنان و فلسطین وجود دارد که اغلب در رسانه‌های غربی به عنوان منابع غیرقابل اعتماد یا تبلیغاتی رد می‌شوند. این امر منجر به ایجاد محیط اطلاعاتی نامتعادلی می‌شود که روایت‌های اسرائیلی را تقویت کرده و دیدگاه‌های جایگزین را خاموش می‌کند.

مقابله با این سوگیری مستلزم تلاش هماهنگ برای بهبود دسترسی به اطلاعات قابل اعتماد منبع‌باز، تقویت اعتبار و حضور سازمان‌های نظارتی بی‌طرف، و تأمین مالی روزنامه‌نگاری تحقیقی مستقل در مناطق درگیری است. ترویج سواد دیجیتال و شفافیت در مستندسازی اطلاعات مربوط به درگیری‌ها، کلید ایجاد فضایی آگاهانه است.

به نظر شما، هدف بلندمدت رژیم صهیونیستی از این سیاست‌های تجاوزکارانه و توسعه‌طلبانه چیست؟ این جاه‌طلبی‌ها چه تهدیدی برای همسایگان آن در منطقه دارد؟

به نظر می‌رسد رویکرد استراتژیک بلندمدت اسرائیل معطوف به تضمین هژمونی منطقه‌ای از طریق حذف آنچه تل‌آویو به عنوان تهدیدهای نوظهور شناسایی می‌کند، باشد. اسرائیل گویا به ضرب‌المثل رومی «اگر صلح می‌خواهی، برای جنگ آماده شو» عمل می‌کند. متأسفانه این موضع از حالت تدافعی به تهاجمی تغییر یافته که حملات اخیر به ایران نمونه بارز آن است.

هدف اسرائیل تضعیف توان نظامی ایران با حمله به تأسیسات و حذف نیروهای کلیدی است تا هم مانع توسعه سلاح هسته‌ای شود و هم به بازیگران منطقه‌ای هشدار دهد که پشتیبانی از تهران چه عواقبی خواهد داشت. غایت نهایی این استراتژی، دستیابی به سلطه بی‌چون‌وچرای منطقه‌ای و آزادی عمل نظامی مطلق است.

اما چنین رویکردی مخاطرات جدی به همراه دارد: افزایش احتمال درگیری‌های منطقه‌ای، تقویت گروه‌های تروریستی مانند داعش در تبلیغات و سازمان‌دهی حملات نامتقارن از طریق نیروهای خارجی و حامیانشان، و به خطر افتادن امنیت کشورهای همسایه با درگیر شدن آن‌ها در منازعات گسترده‌تر. افزون بر این، اقدامات نظامی یکجانبه خارج از چارچوب جنگ‌های رسمی هم حقوق بین‌الملل را تضعیف می‌کند و هم بی‌ثباتی پایدار در مناطق بحرانی مانند سوریه، عراق و یمن ایجاد می‌نماید.

واکنش شخصی شما نسبت به حملات اخیر این رژیم علیه ایران و قتل غیرنظامیان چیست؟ چه پیامی برای مردم دارید؟

تحلیل حملات اخیر اسرائیل به تأسیسات ایرانی نشان‌دهنده تحولی مهم در منازعات منطقه است: گذار از عملیات مخفی اطلاعاتی به جنگ علنی میان دولت‌ها. تلفات غیرنظامیان به‌ویژه زنان و کودکان، گواه بار نابرابری است که در درگیری‌های نظامی معاصر بر دوش غیرنظامیان گذاشته می‌شود. این الگو منحصر به این صحنه نبرد نیست، اما تداوم آن پرسش‌های جدی درباره اجرای حقوق بشردوستانه بین‌المللی و تضعیف اصل تناسب در جنگ برمی‌انگیزد.

پس پیام باید فراخوانی فوری برای مهار و بازنگری استراتژیک باشد. جامعه بین‌المللی و بازیگران منطقه باید بپذیرند که اسرائیل با حمله عمدی و غیرقانونی به ایران، آغازگر این درگیری بوده است. این تبعیض آشکار است که تنها اسرائیل را محق به دفاع از خود بدانیم، در حالی که حق ایران و دیگر کشورهای مورد حمله برای حفاظت از شهروندانشان نادیده گرفته می‌شود.

علیرغم پوشش یکجانبه رسانه‌های غربی، اروپاییان بیش از پیش به دنبال منابع جایگزین برای درک کاملتر رویدادها هستند. بنابراین با وجود خصومت برخی دولت‌ها و نهادهای اروپایی نسبت به ایران و مردمانش، ایتالیایی‌ها و دیگر اروپاییان احساس نزدیکی بیشتری با کشور ایران و شهروندانی دارند که پیامدهای درگیری‌ای را تحمل می‌کنند که اگر نهادهای غربی روابط متوازنی در خاورمیانه حفظ می‌کردند، سال‌ها پیش قابل پیشگیری بود.


سرویس: بین الملل
کلید واژگان: اسرائیل / لبنان / غرب / مصاحبه / کشورهای غربی