صهیونستهای حاکم بر تل آویو یا ادامه حکومت نتانیاهو را می پذیرند و ترجیح می دهند وارد مرحله جدیدی از نابودی امکانات خود و کشورهای منطقه شوند و یا بر سر عقل می آیند و این جرثومه جنگ طلبی و نفرت افکنی را مجبور به تغییر رویه خواهند کرد.
نورنیوز - گروه بین الملل: سرانجام سیزده روز پس از حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق ، ایران حملات مقابله به مثل خود را از طریق حمله موشکی و پهبادی به اهداف متعددی در اسرائیل به اجرا گذاشت. درمورد موثر و بازدارنده بودن این حملات باید منتظر ارزیابی ها بعدی باشیم . اما همینقدر که بزرگترین حملات موشکی و پهبادی در سالهای اخیر علیه رژیم متجاوز اسرائیل طراحی و با موفقیت اجرا شده است می تواند دو مسیر کاملا جداگانه را پیش روی منطقه باز کند.
مسیر اول پذیرش این واقععیت از سوی نتانیاهو و حامیانش در داخل و خارج اسرائیل به این واقعیت که پاسخ ایران دفاعی بوده و باید از گسترش بحران در همین مرحله جلوگیری کرد. استدلال بایدن برای نتانیاهو که آمریکا در حملات متقابل اسرائیل مشارکت نمی کند، نشان دهنده تمایل کاخ سفید برای مهار بحران در همین مرحله است. به ویژه آنکه تاکید می کند همینقدرکه اسرائیل توانسته اکثر موشکها را رهگیری کند موفقیت محسوب می شود! به نظر می رسد آمریکا گسترش بحران در سطح منطقه خاورمیانه را به نفع خود ارزیابی نمی کند زیرا این موضوع موجب بالا رفتن احتمال شروع یک جنگ منطقه ای است .
مسیر دوم پیگیری سیاست جنگ طلبانه نتانیاهو است زیرا او به خوبی می داند اگر جنگ غزه به هرشکلی متوقف شود ، اولین قربانی او است که به دلیل سیاست های اشتباه خود طی سه سال گذشته مجبور به کناره گیری خواهد شد . درواقع همان مسیری را دنبال می کنمد که اولمرت بعد زا جنگ سی و سه روز در لبنان پشت سر گذاشت . بنابراین نتایاهو می کوشد سایر اعضای کابینه جنگ را با خود همسو کند و با انجام حملات جدید علیه ایران وارد مرحله جدیدی از قمار سیاسی و نظامی در منطقه شود. در این مرحله اسرائیل در عمل باید در چند جبهه به صورت هم زمان وارد جنگی شود که نتیجه ان حتی برای بزرگترین کارشناسان نظامی اسرائیلی و آمریکایی قابل پیش بینی نیست
اکنون پرسش اساسی این است که کدام یک از این دو مسیر در پیش گرفته می شود؟ در پاسخ باید گفت با حملات نیمه شب 26 فروردین ایران اکنون مفهوم " صبراستراتژیک" بیش ازگذشته روشن شده است. در این مفهوم ایران نشان داد صبر استراتژیک ایران به منظور وارد آوردن ضربه در زمان ومکان مناسب با هدف بازدارندگی است. تا پیش از این از مفهوم صبر استراتژیک برداشت می شد که ایران برای تبیین دلیل از درگیر نشدن مستقیم با آمریکا و اسرائیل ، این راهبرد را در پیش گرفته است. اما حملات شب 26 فروردین نشان داد خردورزی برای جلوگیری از گسترش بحران و در همان حال وارد کردن ضربه موثر و متقابل به متجاوزان در میدان طراحی شده از سوی ایران و نه از سوی دشمن، از مشخصات بارز این استراتژی دفاعی محسوب می شود.
براین اساس نظریه "صبر استراتژیک" پاسخ دقیقی برای خنثی سازی استراتژی "هزارخنجر" و "کوبیدن سر افعی " است که طی چند سال اخیر از سوی رژیم اسرائیل، علیه ایران به کارگرفته می شد.
بنابراین اینکه نتانیاهو طی ساعت ها و روزهای آینده کدام یک از دو مسیر پیش گفته شده را دنبال کند در این واقعیت که اسرائیل مجبور به تغییر استراتژی خود در مقابله با ایران خواهد شد، تردیدی وجود ندارد. در واقع صهیونستهای حاکم بر تل آویو یا ادامه حکومت نتانیاهو را می پذیرند و ترجیح می دهند وارد مرحله جدیدی از نابودی امکانات خود و کشورهای منطقه شوند و یا بر سر عقل می آیند و این جرثومه جنگ طلبی و نفرت افکنی را مجبور به تغییر رویه خواهند کرد.
* کارشناس مسائل منطقه