نورنیوز https://nournews.ir/n/167505
کد خبر: 167505
23 اسفند 1402
«نورنیوز»، به بهانه سالروز تولد و درگذشت حاج احمد خمینی، داستان زندگی وی را روایت می‌کند

قسمت دوم؛ شورشیِ کوچک؛ نامرئیِ بزرگ


تصویرِ حاج احمد خمینی در مدرسه هم شاید همانی نیست که خیلی‌‌‌ها انتظارش را داشتند و دارند؛ برای آنها که سالیان بعد شاهد بودند بمباران رویدادها و قایع تلخ، به صورت آرام و متبسم سید احمد چین نمی‌‌‌انداخت، سخت است که دست‌‌‌های او که به خاطر گریز از درس، از شلاق و ترکه سرخ شده است، تصور کنند.

رادیونور: خانم خدیجه ثقفی، کودکیِ سیداحمد را در یک عبارت توصیف می‌کند: «حرف‌گوش‌کن». قاعدتاً وقتی توصیف مادر از فرزندش این باشد، کسی انتظار ندارد این کودک رام و آرام، یک‌باره در هفت‌سالگی به یک‌‌پارچه آتش بدل شود، اما مدرسه، برای روحِ مُشَوَش او حکم قفس داشت. به قول خودش، سرش را پایین می‌انداخت و کتک می‌خورد، اما سرش را پایین نمی‌انداخت تا درسش را بخواند.

تنها دلخوشی و دل‌گرمی او در این ایام -که مانند یک ماهی برخلاف جریان رودخانه تقلا می‌‌‌کرد- توپ فوتبال بود؛ شاید نمادی از خود او که هیچ‌‌‌جا سکون و قرار نداشت و دنبال عبور از خط‌‌‌هایی بود که فرزند آقا‌‌‌سید روح‌‌‌الله بودن، فرزند یک روحانی مبارز بودن، فرزندِ تاریخ بودن برایش ترسیم کرده بود. 

توپ، احمد را با مدرسه آشتی داد و نقطۀ پیوندش با جهانی خارج از مدرسه، حوزۀ علمیه و مبارزات پدر شد. درست زمانی که پدر و برادر بزرگ‌‌‌تر روزنامه‌‌‌ها و جراید را برای پیگیری اخبار سیاسی می‌‌‌خواندند، او کیهان ورزشی می‌‌‌خرید و آن را به‌‌‌صورت سالیانه صحافی می‌‌‌کرد. می‌‌‌دوید؛ زمین می‌‌‌خورد؛ زخمی می‌‌‌شد و دوباره می‌‌‌دوید.


جهت مشاهده ویدئو، بارکد بالا را اسکن کنید.

منبع: نورنیوز
سرویس: رادیو نور