رسانههای خارجی: اولین حمله هوایی به رهبری ایالات متحده علیه حوثیهای یمن تحت حمایت ایران، نقطه عطف ترسناک دیگری را در مسیر طولانی شکستهای سیاستهای غرب در خاورمیانه ترسیم کرد. شکستی همچون شکست درحل مناقشه فلسطین، بعنوان مهم ترین بحرانی که دههها پا برجا مانده است.
این واقعیت که ایالات متحده با حمایت بریتانیا ناچار به استفاده از زور علیه حملات فلجکننده حوثیهای یمن به نظام کشتیرانی دریای سرخ شده است، واقعیتی ناخوشایند را منعکس میکند. حقیقتی که نشان میدهد، واشنگتن در حال از دست دادن اهرمهای سیاسی خود است، دیپلماسی آمریکا ناکارآمد شده است و اقتدارش مورد تمسخر قرار گرفته است چرا که حوثیها بدون هراس وعده ادامه حملات به کشتیهایی که از بابالمندب عبور میکنند را دادهاند.
این تشدید تنش همچنین واقعیت ناخوشایند دیگری را نیز برجسته میکند، اینکه قدرت مسلط در خاورمیانه دیگر آمریکا و متحدانش همچون مصر و عربستان سعودی یا حتی اسرائیل نیستند بلکه قدرت مسلط منطقه از این پس ایران و متحدانش هستند.
صحبت از برندگان و بازندگان کشتار وحشتناک غزه که حوثیها ادعا میکنند موجب آغاز حملات آنها شده است ادامه دارد. با این حال، از نظر استراتژیک، کاملا روشن است که چه کسی پشت پرده این حملات ونبرد نیابتی قرار دارد. اکنون این جایگاه ایران است با هر قربانی فلسطینی، موشک حزب الله، بمباران عراق و سوریه و پهپادهای حوثی علیه ناوگان حمل و نقل اسرائیل تقویت میشود.
در حالی که جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده، حمایت افکار عمومی جهان (و بیشتر آمریکاییها) را با حمایت بیقید و شرط از اسرائیل و وتو کردن طرحهای آتشبس سازمان ملل متحد، از دست داده است؛ اکنون این ایران است به عنوان یک کشور غیرعرب پشت رُل هدایت خاورمیانه نشسته و سیاستهای جاری این منطقه را راهبری میکند. از سویی دیگر، درج اتهامات بی سابقه نسل کشی علیه اسرائیل دردسرهای بیشتری برای این رژیم ایجاد کرده است.
ایرانیها چهار هدف اصلی در سیاست خارجی خود دنبال می کنند:
۱. بیرون راندن ایالات متحده از منطقه که برای آنان به عنوان دشمن شیطانی انقلاب 1979 شناخته می شود.
۲. حفظ برتری خود در منطقه
۳. تقویت اتحادهای کلیدی با چین و روسیه
۴. نابودی اسرائیل؛ در واقعیت و کلام.
ایران این اهداف راهبردی خود را از طریق شبکههای شبهنظامی خود موسوم به «محور مقاومت» دنبال میکند. دیدگاهها درباره اینکه آیا حوثیها توسط تهران آموزش دیده و مسلح شدهاند واز دستورات تهران پیروی میکنند یا خیر، متفاوت است. برخی تحلیلگران معتقدند که ایران کنترلی بر شبه نظامیان حوثی یمنی ندارد، همچنین حزب الله لبنان نیز تاکید دارد که از نظر عملیاتی خودمختار است.
با این حال، نگاهی دقیقتر به فعالیت حماس در غزه، گروههای فلسطینی در کرانه باختری و شبهنظامیان مستقر در عراق و سوریه آشکار میکند که ایران یک ائتلاف بزرگ و کنترل از راه دور تشکیل داده است که مایل به پیشی گرفتن از ایالات متحده است.
همه اینها نشان میدهد که بمباران پایگاههای حوثیها، نه تنها واقعیت جاری در منطقه را تغییر نخواهد داد، چه بسا به جریان مقاومت ضد غربی و ضد اسرائیلی تهران در سراسر منطقه دامن زند.
ایران با هوشیاری بیشتر نسبت به گذشته، سال گذشته گامهای عملگرایانهای برای ترمیم روابط با رقبای عرب خلیج فارس برداشت و روابط دیپلماتیک با عربستان سعودی را با حمایت چین احیا کرد. اکنون چین و روسیه بهترین همکاران استراتژیک ایران هستند و این بیش از هر عامل دیگری به ایران کمک کرده که به عنوان قدرت مسلط منطقه مطرح شود.
جنگ اوکراین و پیامدهای آن این باور را در پکن و مسکو ایجاد کرد که ایالات متحده پس از دونالد ترامپ، در حال عقب نشینی از رهبری جهان است است و نظم بین المللی مبتنی بر قوانینی که واشنگتن آنرا بنا نهاده بود بیش از هر زمان دیگری برای براندازی و جایگزینی آماده است.
هنگامی که شی جین پینگ بیش از یک دهه پیش قدرت را در دست گرفت، چین حوزههای نفوذ ژئوپلیتیکی و اقتصادی خود را گسترده است و برای رقابت و در صورت امکان جانشینی حوزههای فعالیت ایالات متحده آماده شده است؛ در این میان «ایران» محور برنامههای «شی» است. در سال 2021، ایران و چین، پیمان همکاریهای بلندمدت 25 ساله امضا کردند و در فاصله کوتاهی ایران با حمایت چین به گروه بریکس و سازمان همکاریهای شانگهای پیوست.
ایران با همکاری پکن و به منظور دور زدن تحریمها، میلیونها بشکه نفت خام را هر ماه با تخفیف به چین میفروشد که توسط تانکرهای نفتی «ناوگان تاریک» به چین منتقل میشود. شی در ماه فوریه به ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران گفت که چین از مبارزه این کشور با «یکجانبه گرایی و قلدری» آمریکا حمایت میکند.
اما ارتباط ایران با روسیه، بیشتر در حوزه مبادلات سلاح است. ایران پهپادهای خود را در اختیار اوکراین قرار میدهد. در مقابل روسیه نیز جنگنده بمب افکن و بالگردهای تهاجمی پیشرفته سوخو 35 روسی را که محصول یک «مشارکت دفاعی بی سابقه» در اختیار ایران قرار میدهد. از سوی دیگر صادرات روسیه به ایران در حال رونق گرفتن است و مسکو متعهد شده 40 میلیارد دلار برای توسعه میادین گاز طبیعی در ایران سرمایهگذاری کند.
علاوه بر همه اینها، برنامه هستهای ایران به شدت در حال رشد است. برنامهای که بایدن امیدوار بود بتواند با احیای برجام آنرا کنترل کند اما این امکان فراهم نشد. حال بدترین کابوس برای اسرائیل، بمب اتمی ایران است که ممکن است دستیابی به آن از همیشه نزدیکتر باشد.
روئل مارک گرچت و ری تکیه تحلیلگران نوشتند: «ایران از تحریمها و اعتراضات داخلی جان سالم به در برده است. این کشور با کمک متحدان قدرتمند وبزرگ خود، اقتصاد خود را تثبیت کرده و شروع به تجدید قوای دفاعی خود کرده است و به نظر میرسد بمب هستهای در دسترستر از همیشه است.»
پس از 45 سال تلاش، ایران بالاخره بچه بزرگ منطقه شده است. تحریم، تهدید و ارعاب در مقابل تهران پاسخ نداده است و اکنون ایالات متحده، بریتانیا و اسرائیل با یک رقیب سرسخت در منطقه خاورمیانه روبرو هستند که بخشی از اتحاد مثلثی جهانی است که شبه نظامیان قدرتمند و قدرت اقتصادی نیز حمایت میشود. این امر نشان میدهد که اگر غرب میخواهد از یک درگیری گستردهتر اجتناب کند، ناچار به اتخاذ رویکرد دیپلماتیک جدیدی در مقابل ایران است.
•
ترجمه و تنظیم: نورنیوز
نشر مطالب درستون «از رسانههای خارجی» به معنی تأیید محتوای آن نیست بلکه صرفاً با هدف اطلاعرسانی صورت میگیرد