رسانههای خارجی: «پل کربی» در بیبیسی انگلیس نوشته است: رهبران اسرائیل اعلام کردهاند که حماس از روی زمین محو خواهد شد و غزه دیگر هرگز شبیه قبل نخواهد شد.
بنیامین نتانیاهو بعد از کشته شدن بیش از ۱۴۰۰ اسرائیلی در اثر عملیات غافلگیرانه افراد مسلح حماس گفت که «تمام اعضای حماس از این پس باید خودشان را مرده بدانند». نخستوزیر اسرائیل بعدتر هم قول داد که ماشین ترور و ساختار سیاسی حماس برچیده خواهد شد.
اسرائیل گفته برای این که به اهداف خود برسد، عملیات زمینی خود را در غزه گسترش میدهد. هدف در وهله اول شکست حماس و بعد از پذیرش شکست حماس نیز جدا شدن کامل از غزه است. یوآو گالانت وزیر دفاع از یک رژیم امنیتی جدید در آنجا صحبت میکند که در آن اسرائیل هیچ مسئولیتی برای زندگی روزمره ندارد.
هدف عملیات شمشیرهای آهنین بسیار بسیار بلندپروازانهتر از تمام کارهایی است که ارتش اسرائیل قبلاً تا همین چند ماه پیش در غزه برنامهریزی کرده بود. نیروهای نظامی اسرائیل همچنین وظیفه نجات ۲۳۹ گروگانی را که در مکانهای نامعلومی در سراسر غزه نگهداری میشوند، بر دوش خود احساس میکنند.
اما آیا این اهداف واقعبینانه هستند؟ و البته علاوه بر این، فرماندهان ارتش اسرائیل چگونه میتوانند اهداف بلندپروازانه برنامهریزیشده را محقق کنند؟
ورود به نوار غزه مستلزم انجام نبردهای شهری خانه به خانه است و ریسکها و خطرات زیادی برای بیش از دو میلیون نفر جمعیت غیرنظامی این شهر به دنبال دارد. مقامات غزه- که توسط حماس اداره میشود، میگویند تاکنون بیش از ۸۰۰۰ نفر در این شهر کشته شدهاند و صدها هزار تن نیز خانههای خود را ترک کردهاند.
امیر بار شالوم تحلیلگر نظامی رادیو ارتش اسرائیل میگوید: «فکر نمیکنم اسرائیل بتواند تمام اعضای حماس را از میان بردارد، چرا که این گروه بر اساس ایده یا دیدگاهی بنا شده که به طور مداوم نیروهای جدیدی را وارد عرصه مبارزه میکند. با این حال میتوان آن را تا جای ممکن تضعیف کرد و قابلیت عملیاتی را از آن گرفت».
از این نظر تضعیف حماس ممکن است یک هدف واقعیتر و عملیاتیتر- نسبت به انهدام کامل آن باشد.
اسرائیل تاکنون چهار بار با حماس درگیر جنگ شده و هر بار هم در هر تلاشی که برای توقف حملات موشکی حماس انجام داده، شکست خورده است. یکی از سخنگویان ارتش اسرائیل هدف اصلی جنگ حال حاضر را این میداند که حماس دیگر توانایی نظامی لازم برای «تهدید یا کشتن اسرائیلیها» را نداشته باشد.
مایکل میلشتاین رئیس انجمن مطالعات فلسطین دانشگاه تلآویو با نظر کسانی که معتقدند «نابودی حماس بسیار دشوار و پیچیده خواهد بود» موافق است. او میگوید که «باور کردن اینکه اسرائیل خواهد توانست دیدگاه و ایدهای را که حماس ریشه در آن دارد، شاخهای از اخوانالمسلمین که بر جنبشهای اسلامگرا در سراسر جهان تأثیر گذاشته- ریشهکن کند؛ سادهلوحانه و البته متظاهرانه است».
او میگوید که گذشته از بیش از ۲۵۰۰۰ نیروی شاخه نظامی حماس، این گروه ۸۰ تا ۹۰۰۰۰ عضو دارد که بخشی از زیرساختهای رفاه اجتماعی یا الدعوه هستند».
در نهایت؛ وزیر دفاع اسرائیل هم میگوید که آینده اسرائیل در ۷۵ سال آینده تا حد زیادی به نتیجه این جنگ بستگی خواهد داشت.
تهاجم زمینی پر از خطر است
عملیات نظامی تحت تأثیر عوامل متعددی قرار دارد که هر کدام به راحتی میتوانند آن عملیات را از مسیر خارج کند.
شاخه مسلح حماس و به عبارت بهتر گردانهای عزالدین قسام مدتها خود را برای حمله اسرائیل آماده کرده و قطعا با آمادگی کامل مقابل اسرائیل خواهد ایستاد. بیتردید تسلیحات و تجهیزات انفجاری و کمینهایی نیز در مسیر حمله اسرائیل برنامهریزی شده است. این گروه میتواند از شبکه گسترده و معروف تونلهایش نیز برای حمله به نیروهای اسرائیلی استفاده کند.
در سال ۲۰۱۴، گردانهای پیادهنظام اسرائیل در مواجهه با مینهای ضد تانک، تکتیراندازها و کمینهای حماس متحمل خسارات سنگینی شدند. در این درگیریها البته صدها غیرنظامی در یکی از مناطق شمالی شهر غزه کشته شدند. این یکی از دلایلی است که اسرائیل خواستار تخلیه نیمه شمالی نوار غزه شده است.
اسرائیل به شهروندانش هشدار داده که خود را برای یک جنگ طولانی آماده کنند و ظاهرا با درخواست آمادگی برای ۳۶۰۰۰۰ نفر از نیروهای ذخیرهاش رکوردی در این زمینه به جای گذاشته است.
با این حال سوال این است که در شرایطی که با افزایش تلفات غیرنظامیان و قطع منابع آب و برق و سوخت و در عین حال هشدارهای سازمان ملل در مورد وقوع یک فاجعه انسانی شاهد افزایش فشارهای بینالمللی برای آتشبس هستیم؛ اسرائیل تا چه زمانی میتواند حملات خود علیه مردم غزه را ادامه دهد.
یوسی ملمان یکی از روزنامهنگاران برجسته حوزههای امنیتی و اطلاعاتی میگوید: «دولت و ارتش احساس میکنند که از حمایت جامعه بینالمللی- دستکم از سوی رهبران غربی- برخوردارند. در چنین شرایطی فلسفهشان این است که حالا که زمان زیادی داریم، پس بهتر است بسیج نیروها را افزایش دهیم».
او اما معتقد است که با مشاهده تصاویر گرسنگی مردم متحدان اسرائیل دیر یا زود وارد عمل خواهند شد. به گفته او ادامه افزایش تلفات غیرنظامیان نیز باعث افزایش فشارها بر اسرائیل خواهد شد.
نجات گروگانها
بسیاری از گروگانها اسرائیلی هستند، اما شهروندان خارجی و دو تابعیتی نیز در میان آنها هستند و این یعنی چند دولت دیگر- از جمله ایالات متحده، فرانسه و بریتانیا- نیز در این عملیات و آزادی آنها سهیم خواهند بود.
سرهنگ میشل گویا متخصص فرانسوی مسایل استراتژیک میگوید که «ارتش اسرائیل باید یک انتخاب ساده انجام دهد- که آیا میخواهد جان گروگانها را نجات دهد یا اینکه تا جایی که امکان دارد، به حماس ضربه بزند».
درخواستهای دلخراش گروگانها و خانوادههای اسراء نیز فشارهای موجود بر رهبران اسرائیل را تشدید میکند.
در سال ۲۰۱۱، اسرائیل بیش از ۱۰۰۰ زندانی را در ازای آزادی سربازی به نام گیلاد شالیت- که پنج سال در بازداشت حماس بود- مبادله کرد.
با این حال این بار اسرائیل قبل از اینکه دستور آزادی گروهی بزرگ از زندانیهایش را صادر کند؛ باید بیشتر فکر کند، چرا که در مبادله قبلی یکی از کسانی که آزاد شد، یحیی سنوار بود که بعدها به عنوان رهبر سیاسی حماس در غزه شناخته شد.
همسایهها تماشا میکنند
نوع واکنش همسایگان اسرائیل یکی از مسائلی است که میتواند مدت و نتیجه حمله زمینی اسرائیل را تحت تأثیر قرار دهد.
گذرگاه رفح که در مرز مصر با غزه قرار دارد، تبدیل به یک نقطه کانونی بشردوستانه شده است و در آنجا شماری از اتباع خارجی و فلسطینیهایی که پاسپورت خارجی دارند، منتظر خروج از غزه هستند.
اوفیر وینتر از مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل می گوید: «هرچقدر که مردم غزه رنج بیشتری از عملیات نظامی اسرائیل ببرند، مصر با فشار بیشتری روبرو خواهد بود که نشان دهد به فلسطینیها پشت نکرده است». رئیسجمهور مصر البته در این زمینه میگوید که خارج کردن مردم غزه و انتقال آنها به صحرای سینا تنها به مصر بستگی ندارد و حتی اگر این اتفاق روی دهد، به احتمال زیاد میلیونها مصری در اعتراض به این موضوع به خیابانها خواهند ریخت و علیه تخلیه غزه شعار خواهند داد.
یکی از افرادی که عبدالفتاح السیسی میگوید ملک عبدالله پادشاه اردن است که از «خط قرمز» کشورش برای هرگونه تلاش احتمالی برای بیرون راندن آوارگان فلسطینی از غزه صحبت کرده و هشدار داده است که «جای پناهندگان فلسطینی نه در اردن است و نه در مصر».
مرز شمالی اسرائیل با لبنان نیز تحت نظارت دقیق قرار دارد.
با این که تاکنون شاهد چندین حمله مرگبار برونمرزی از سوی شبهنظامیان حزبالله بودهایم، اما این حملات تاکنون به معنای گشایش یک جبهه جدید علیه اسرائیل نبوده است.
بازی آخر اسرائیل برای غزه
اگر اسرائیل تصمیم گرفته که حماس را تا حد زیادی تضعیف کند، این سوال پیش میآید که چه چیزی جای حماس را خواهد گرفت؟
اسرائیل در سال ۲۰۰۵ ارتش و هزاران شهرکنشین خود را از نوار غزه خارج کرد و به نظر قصدی برای بازگشت به عنوان یک نیروی اشغالگر نخواهد داشت. جو بایدن رئیسجمهور آمریکا هم چنین کاری را یک اشتباه بزرگ عنوان کرده است.
خلاء قدرت میتواند به ایجاد خطرات بسیار جدی ختم شود و آقای میلشتاین هشدار میدهد که این خطر وجود دارد که برای حل این مشکل، ده مسکل جدید در منطقه به وجود آید.
اوفیر وینتر عقیده دارد که تغییر قدرت این پتانسیل را دارد که راه را برای بازگشت تدریجی تشکیلات خودگردان فلسطینی که در سال ۲۰۰۷ توسط حماس از غزه بیرون رانده شد، هموار کند.
تشکیلات خودگردان در حال حاضر بخشهایی از کرانه باختری را کنترل میکند، اما در آنجا ضعیف است و متقاعد کردنش برای بازگشت به غزه بسیار پیچیده خواهد بود.
در این میان بعید نیست که جامعه بینالمللی یک راه حل موقت ارائه دهد و مثلاً مانند آن شرایطی که سازمان ملل متحد تصمیم گرفت بعد از خروج نیروهای صرب در سال ۱۹۹۹ کشور کوزوو را اداره کند، این کار را در غزه نیز انجام دهد. مشکل اما اینجاست که سازمان ملل بیاعتمادی عظیمی به اسرائیل دارد.
میلشتاین میگوید که یکی از گزینهها و راهحلهای احتمالی دیگر نیز میتواند ایجاد دولتی باشد که توسط شهرداران، قبایل، طوایف و سازمانهای غیردولتی غزه- با مشارکت مصر، ایالات متحده، تشکیلات خودگردان و سایر کشورهای عربی- اداره میشود.
رئیسجمهور مصر تاکنون علاقهای به کنترل غزه نشان نداده، اما در عین حال بارها خاطرنشان کرده است که «اگر مذاکرات گذشته به ایجاد کشور فلسطین منتهی شده بودند، اکنون جنگی وجود نداشت».
نشر مطالب درستون «از رسانههای خارجی» به معنی تأیید محتوای آن نیست بلکه صرفاً با هدف اطلاعرسانی صورت میگیرد