نورنیوز ـ گروه جامعه: پدر و مادرهایی که فرزندان خود را تا پشت در محل برگزاری کنکور همراهی میکنند و ساعتها منتظر میمانند، یک هدف را دنبال میکنند: «هدایت فرزند بهسمت منزلت اجتماعی بالاتر و متعاقب آن سطح رفاه بیشتر.»
برنده شدن در مسابقه کنکور که از منظر والدین و دانشآموزان تضمینکننده آیندهای بهتر است، «گذشته پردردسری» دارد؛ چراکه این رقابت «شبه علمی» تنها به همان چند ساعت تستزنی خلاصه نمیشود، بلکه سوت شروع مسابقه از چندسال قبل به صدا درمیآید؛ از تلاش و تقلا برای پیداکردن گرانترین معلمهای خصوصی گرفته تا ثبتنام در کلاسهای مهارت تستزنی.
آنگونه که «سعیدرضا عاملی» دبیر سابق شورای عالی انقلاب فرهنگی گفته؛ در دورهای «سه هزار رتبه برتر کنکور محصول کلاسهای کنکور برجسته و معلمهای خصوصی بودند» و طبیعی است در چنین بساط و بستری، دانشآموزان خانوادههای برخورداری که میتوانند هزینههای بیشتری را صرف آموزش کنند، بخت بلندتری برای موفقیت در کنکور دارند.
البته در این میدان، «عدالت آموزشی» فقط قربانیِ میزان توانایی مالی خانوارها نیست. سهم ۸ درصدی مدارس دولتی از رتبههای برتر کنکور در مقایسه با سهم ۶۰ درصدی مدارس سمپاد، سهم ۱۷ درصدی مدارس غیردولتی و بهره ۱۵ درصدی مدارس نمونه دولتی در آخرین کنکوری که برگزار شد، موید این واقعیت است که نظام آموزشی به جای ایجاد فرصت برابر برای همه دانشآموزان، با غربالگریهای متعدد در مقاطع مختلف تحصیلی پیش از کنکور، عملاً به یکی از زمینههای تبعیض و شکاف آموزشی تبدیل شده است.
هنوز مسائل و معضلات ناشی از اقتصاد پرسود کنکور و کلاسهای آموزشی، آزمونهای دورهای و چاپ و انتشار کتابهای مکمل و کمکی حلوفصل نشده بود که به این پدیده درهم تنیدهی چندوجهی، مساله دیگری موسوم به حفظ سلامت کنکور و جلوگیری از لو رفتن سوالات اضافه شد و این تلقی به وجود آمد که برخی دانشآموزان که نمیتوانند با دوپینگ کلاسهای کمک آموزشی شانس خود را برای ورود به دانشگاه بیشتر کنند اما والدینی داشتند که با هزینههای سنگین، هم سوالها و هم جوابهای کنکور را برایشان بخرند، میتوانند از راه «میانبُر» تحصیلات عالیه را شروع کنند.
در این میان پیشرفت فنآوری هم باعث کشف راههای جدید «تقلب» شد و برگزارکنندگان را ناچار کرد قطع سراسری یا موضعی اینترنت را پیشنهاد دهند.
با اینکه اژدهای چندسر کنکور، هر روز بزرگتر و «عدالت آموزشی» هر روز آسیبپذیرتر میشود، اما امسال هم یک میلیون و ۱۱۹ هزار و ۴۳۶ نفر برای شرکت در کنکور ثبتنام کردند و از این تعداد، حدود ۱۱۳ هزار نفر در دورههای روزانه دانشگاهها و بقیه در دورههای شبانه، پیام نور یا غیرانتفاعی پذیرش شدند.
پذیرش در دانشگاهها اما، نه پایان ماجرا که آغاز دوران تازهای است. طی کردن دوره چهار ساله کارشناسی، دوره تحصیلی ۷ ساله برخی رشتههای پزشکی و تلاش برای تحصیل در مقاطع بالاتر، تنها برخی از چالشهای پیش روی دانشجویان است.
«فرهاد رهبر» رئیس اسبق دانشگاه تهران اعلام کرد که برای هر دانشجو در دوره تحصیل ۵۸ میلیون تومان هزینه میشود؛ هزینههایی که شامل خوابگاه، غذا، حقوق مدرس و سایر موارد خواهد شد.
البته این آمار مربوط به سال ۱۴۰۱ است که احتمالا بر حسب تورم به صورت سالانه بر آنها افزوده شده است، آن هم بدون یافتن پاسخی شفاف به این سوالها که آیا با وجود همه این تکاپوها، تقلاها و تقلبها، دانشآموخته دانشگاههای کشور بهراستی برای بازار کار آمده است؟ آیا هزینههای اقتصادی و اجتماعی خانوادهها و سیستم آموزشی توانسته پاسخی به نیازهای جامعه بدهد؟
ناگفته پیداست منظومه اجتماعی و در هم تنیدگی بخشهای مختلف جامعه، ایجاب میکند همتراز با سرمایهگذاری در حوزه آموزش افراد، در حوزه اشتغال نیز سرمایهگذاریهای متناظری صورت بگیرد، زیرا فقدان سرمایهگذاری متناسب و متناظر در حوزه اقتصاد و بازار کار، میتواند به شکلگیری پدیدهای به نام مازاد نیروی کار تحصیلکرده منجر شود، پدیدهای که از دل آن مسائل دیگری از جمله مهاجرت زاده میشود.
برخی بر این باورند که کوچک بودن بازار کار نسبت به خروجی دانشگاهها، یکی از دلایل عمده مهاجرت در ایران است. این مهاجرت به این معنی است که هزینههای هنگفت مادی و معنوی صرف شده برای تربیت یک نیروی مولد، عملاً عایدی چندانی برای جامعه خودی نخواهد داشت و نفع آن نصیب بیگانگان میشود.
البته در مواجهه با پدیده مهاجرت، نمیتوان لزوما و همیشه نگاهی تدافعی داشت و هر صورتی از مهاجرت را نفی کرد. چنانچه مطابق آمارها، چین به عنوان مهمترین رقیب اقتصادی آمریکا، در صدر فهرست کشورهایی است که جوانانش را برای تحصیل به ایالت متحده میفرستد.
روشن است که انگیزه چین از این دستور کار ملی، افزایش توان رقابت علمی، از طریق آموزش در دانشگاههای رقیب است. تبادلات فرهنگی و در مواردی آوردههای اقتصادی حاصل از آن از دیگر مزیتهایی است که میتوان برای مهاجرت، حتی مهاجرت دانشآموختگان برشمرد که به نظر میرسد امروز کشور ما چندان از آن بهرهمند نیست.
امروز همه توجهات متوجه کنکور و ورود دانشآموزان به دانشگاههای برتر کشور است، در حالی که وقت آن است که بر خروجی دانشگاههای کشور تمرکز شود؛ زیرا خروجی دانشگاهها، به معنای خرمنکوبی و برداشت از مزرعهای است که بذر آن دستِکم ۱۶ سال تحصیلات ابتدایی و تکمیلی کاشته شده است.