نورنیوز ـ گروه بینالملل: پاکستان از بدو تأسیس در سال 1947م تاکنون ترورهای سیاسی بسیار مهمی را به خود دیده که از قضا قریب به اتفاق آن ترورها نیز با موفقیت همراه بوده است.
در این میان؛ ترور چند روز پیش عمرانخان نخستوزیر سابق پاکستان از جنسی دیگر است چرا که این ترور به ظاهر سیاسی دارای ابعاد پیدا و پنهان بسیاری است که طبیعتاً هنوز بر ملا نشده است.
در همین رابطه گفتگویی با «قدرتالله الیکایی» کارشناس مسائل پاکستان و شبه قاره انجام شد که به شرح زیر میآید:
قدرت الله الیکایی کارشناس شبه قاره
نورنیوز: لطفاً به عنوان مقدمه بحث بفرمایید چه شد که وضعیت و موقعیت سیاسی عمرانخان به این مرحله رسید؟
الیکایی: با توجه به این که عمرانخان کاپیتان تیم ملی کریکت پاکستان بود از محبوبیتی در جامعه پاکستان برخوردار است و با عنایت به اینکه در کارهای خیریه مانند ساختن بیمارستان هم فعالیت میکند مردم او را دوست دارند.
از طرف دیگر در پروندههای فساد مالی هم دخالت نداشته و تا همین الان هم هنوز در هیچ جایی مطرح نشده که او فساد مالی دارد. فلذا با توجه به این مسائل، عمرانخان تاکنون محبوبیت قابل توجهی در بین مردم پاکستان به ویژه جوانان دارد.
بر همین اساس؛ او وقتی وارد امور سیاسی شد توانست یک بار در ایالت سرحد، دولت محلی را تشکیل دهد و در دوره قبل هم دولت فدرال مرکزی را با کسب اکثریت نسبی نمایندگان مجلس تشکل داد.
دوران حکومت عمرانخان بر پاکستان چند خصیصه داشت. یکی این که او انتقادات شدیدی به دخالتهای آمریکا در پاکستان داشت و نسبت به دخالتهای کشورهای عربی در پاکستان هم به صورت غیرمستقیم معترض بود و از طرفی انقلاب اسلامی ایران و روش برخورد امام خمینی(ره) را به عنوان یک الگوی خوب حکومتی مطرح میکرد.
با توجه به این مسائل، داشتن دیدگاههای اختلافی با آمریکا در مسائل پاکستان و منطقه و گرایش به کشورهای شرقی از جمله جمهوری اسلامی ایران و حتی روسیه عنصری طبیعی در رفتار سیاسی عمرانخان محسوب میشد. این مسائل باعث شد که حکومت عمرانخان به وسیله دسیسههای داخلی و خارجی سقوط کند.
با توجه به رأیگیری انجام شده در مجلس، حکومت عمرانخان سرنگون شد و دولت آقای «شهباز شریف» بر همین اساس تشکیل شد. در اینجا عمرانخان در موضع اپوزیسیون قرار گرفت و اعلام کرد که حکومت من با فشار آمریکاییها و خیانتهای احزاب داخلی از جمله حزب مسلم لیگ سرنگون شد.
ما میبینیم که عمرانخان حتی در انتخابات میان دورهای اخیر توانست کرسیهای خوبی را در دو مجلس ملی و ایالتی به دست بیاورد و این نشان دهنده این است که عمرانخان هنوز در بین مردم محبوبیت زیادی دارد و برکناری او از قدرت چیزی از محبوبیتش کم نکرده و احتمال دارد که اگر مشکل خاصی برای عمرانخان پیش نیاید و بتواند در انتخابات آینده شرکت کند، مجدداً تعداد چشمگیری از کرسیها را در مجالس ملی و ایالتی به دست بیاورد.
نورنیوز: نگاه شما به ابعاد سیاسی-امنیتی واقعه ترور عمرانخان چیست و از دید شما چه کسانی احتمالاً در این واقعه نقش داشتهاند؟
الیکایی: البته ببینید ترور عمرانخان هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد و زوایای آن هنوز خیلی روشن نشده است. من در این خصوص باید به چندین مطلب اشاره کنم: اول اینکه ما در ترورهایی که در صحنه سیاسی پاکستان نسبت به سیاسیون شاهد بودهایم تقریباً همه ترورها موفق بوده و تاکنون ترور ناموفقی نسبت به سیاسیون نداشتهایم. از «لیاقت علیخان» اولین نخستوزیر پاکستان که در راولپندی ترور شد بگیرید تا «ژنرال ضیاء الحق» که هواپیمایش سرنگون شد.
پس از آن ما ترورهایی مانند ترور شهید «عارف حسینی» و «بینظیر بوتو» را داریم. وقتی مجموع این ترورها را در نظر میگیریم میبینیم که این ترورها موفق بودهاند و ما ترور ناموفقی نداشتهایم. مسئله دوم این است که معمولاً این نوع ترورها را افراد ورزیده انجام میدهند اما اگر ما به ترور عمرانخان نگاه کنیم میبینیم که ضارب به پای عمرانخان تیراندازی کرده است.
مطلب بعدی اینکه در برخی از ترورها فرد تروریست یا در صحنه به وسیله عملیات انتحاری از بین رفته مثل ترور بی نظیر بوتو یا مانند ترور لیاقت علیخان فرد دیگری شخص تروریست را از بین برده و یا در موردی مانند ترور شهید عارف حسینی اصلاً تروریست کارهای نبوده اما در خصوص ترور عمرانخان، او ادعا کرده مسئولین سیاسی-نظامی دولت از جمله وزیر کشور و سازمان امنیتی پاکستان ISI در این ترور دست داشتهاند و علیه آنها اقامه دعوا کرده است.
مطلب دیگر اینکه دولت پاکستان اعلام کرده که این ترور کار گروههای مذهبی بوده اما گروههای مذهبی پاکستان تاکنون مسئولیت آن را نپذیرفتهاند. یعنی اگر بگوییم برنامهریزی این ترور از طرف گروه خاصی بوده باید پذیرفت که این کار خیلی ناشیانه و ابتدایی بوده بنابراین یکی از ابهامات این است که شاید این ترور به وسیله خود عوامل حزب «تحریک انصاف» و برای افزایش محبوبیت عمرانخان برنامهریزی شده باشد.
البته یک دیدگاه دیگر هم در این زمینه وجود دارد که میگوید ممکن است آمریکاییها در این ترور دست داشته باشند که هنوز چیزی در این زمینه ثابت نشده است. با توجه به این که هنوز اظهارات فرد تروریست به بیرون درز نکرده، فعلاً همه اینها حدس و گمان است ولی آن چیزی که هست این است که این ترور مثل ترورهای قبل برنامهریزی شده، حساب شده و دقیق نبود چرا که اگر غیر از این بود آنها عمرانخان را از بین میبردند. اما این ترور یک ترور ابتدایی است و گلوله را به پای عمرانخان زدند.
حتی در فیلمهای موجود از صحنه ترور مشخص است که تنها یک پای او مجروح شده اما بعد اعلام کردند که دو پای او زخمی شده است. بنابراین فعلاً تا وقتی این مسائل روشن نشود واقعه ترور عمرانخان در هالهای از ابهام قرار خواهد داشت. ولی هر چه هست ترور عمرانخان هم از نظر نوع ترور و هم افراد ترور کننده ابهامات فراوانی دارد و نمیتوان به صورت قطع و یقین در خصوص عامل یا عاملین آن اظهار نظر کرد.
به نظرم اگر این حادثه کار سرویس امنیتی ISI بود آنها طوری کار خود را انجام میدادند که عمرانخان زنده نماند مگر این که بگوییم اینها خواستهاند عمرانخان را گوشمالی دهند. اگر این گونه به قضیه نگاه کنیم میتوان احزاب مخالف عمرانخان و سرویس اطلاعاتی پاکستان را عامل اصلی ترور دانست.
نورنیوز: شما رابطه ارتش و سیاست به طور کلی و به خصوص رابطه این نهاد سیاسی- امنیتی را با عمرانخان و حزب تحریک انصاف را در آینده چگونه پیشبینی میکنید و نگاه شما به این حوزه چیست؟ آیا ارتش واکنشی از خود در خصوص این اظهارات نشان خواهد داد؟
الیکایی: ببینید در مورد نقش و دخالت ارتش پاکستان در امور سیاسی باید گفت ارتش پس از زمامداری ژنرال «پرویز مشرف» دیگر به این نتیجه رسیده که باید در پشت صحنه حکومتداری کند و تمایلی ندارد که حکومت را به صورت مستقیم در دست داشته باشد چرا که با توجه به مشکلات اقتصادی پاکستان انتقادات زیادی خود به خود متوجه ارتش خواهد شد.
بنابراین چون ارتش نمیخواهد در این زمینه پاسخگو باشد ترجیح میدهد که یک دولت سیاسی پاسخگوی مشکلات اقتصادی باشد ولی ارتش در پشت صحنه قدرت را داشته باشد فلذا میبینیم که حکومت عمران خان نیز از این قاعده مستثنی نبود و ارتش در پشت صحنه دولت سابق پاکستان حاضر بود. اما بنا به دلایلی مانند فشارهای آمریکا و عربستان بر روی سیستم حکومتی پاکستان از جمله ارتش و زد و بندهای سیاسی مجلس، حکومت عمرانخان سرنگون شد.
ما میبینیم که پس از سرنگونی حکومت عمرانخان کمکهای آمریکا و عربستان به سوی پاکستان سرازیر میشود یعنی ما میتوانیم نتیجه بگیریم که آن فشارها مخصوصاً در حوزه اقتصادی باعث شد که ارتش در خصوص استفاده ابزاری از عمرانخان کوتاه بیاید و به سقوط حکومت عمرانخان و به قدرت رسیدن خانواده شریف رضایت دهد.
بنابراین در آینده ارتش در همین رابطه تمایل خواهد داشت که در پشت صحنه حکومتداری کند و هر دولتی که میخواهد سر کار بیاید خط قرمزهای ارتش را رعایت کند همچنان که الان شهباز شریف این خط قرمزها را رعایت میکند بر عکس نواز شریف که این خط قرمزها را رعایت نکرد و با ارتش وارد چالش شد.
شهباز شریف اما خط قرمزهای ارتش را رعایت کرده و وارد چالش با این نهاد مهم نظامی نشده است. پس ارتش در آینده نیز در پشت صحنه سیاست باقی خواهد ماند و حکومتداری خواهد کرد اما در این خصوص که آینده سیاسی عمرانخان به چه شکل خواهد بود باید گفت این بحث ترور خیلی در این خصوص تأثیر گذار است یعنی اگر مشخص شود که این ترور کار آمریکا، ارتش یا جای دیگری بوده حتماً به محبوبیت عمران افزوده خواهد شد اما اگر مشخص شود که این ترور کار حزب تحریک انصاف برای مظلومنمایی بوده، این مسئله قطعاً در ریزش آرای عمرانخان تأثیرگذار خواهد بود.
البته این در صورتی است که کمیسیون انتخابات و دیوان عالی پاکستان اجازه شرکت عمرانخان در انتخابات آینده پاکستان را صادر کنند. باید منتظر بمانیم در مردادماه 1402ش این مسئله مشخص میشود و وضعیت سیاسی عمرانخان در حکومت آینده پاکستان روشنتر خواهد شد.
نورنیوز: نکته بسیار مهم دیگر در خصوص ترور عمرانخان این است که پس از وقوع این حادثه عربستان سعودی به شدت این قضیه را محکوم کرد. شما نقش عربستان سعودی را در تحولات سیاسی آتی این کشور و آینده سیاسی عمرانخان چگونه میبینید؟
الیکایی: بالطبع عربستان سعودی برای حفظ ظاهر هم که شده این مسائل را محکوم میکند ولی آن چیزی که مشخص است این است که عربستان سعودی بیشتر تمایل دارد با خانواده شریف کار کند، هم نواز شریف و هم شهباز شریف و با این خانواده بهتر کار میکند، زیرا زمانی که ژنرال پرویز مشرف بر ضد نواز شریف کودتا کرد این عربستان سعودی بود که به خانواده او پناه داد و آنها به عربستان تبعید شدند و با خانواده خود در آنجا زندگی کردند و خیلی از جانب عربستان حمایت شدند.
خانواده شریف هم الان قدر آن حمایتها را میدانند و در مسائل پاکستان ملاحظات عربستان را کاملاً مدنظر قرار میدهند. بنابراین به طور کلی عربستان بین عمرانخان و خانواده شریف بیشتر به سمت خانواده شریف تمایل دارد، زیرا عمرانخان یک مقدار مواضع ضد استکباری دارد که تقریباً میتوان گفت عربستان را هم شامل میشود و از طرف دیگر او به همکاری با کشورهای منطقه تمایل دارد که این خیلی برای سعودیها خوشایند نیست.
اما در آینده هر حکومتی که در پاکستان روی کار بیاید با توجه به سرمایه عربستان نیاز دارد که با این کشور کار کند. شما میبینید تمام نخست وزیران پاکستان اولین سفر خارجی خود را با بازدید از عربستان انجام میدهند. حتی عمرانخان که اعلام کرده بود که من به زودی از ایران بازدید میکنم و مواضع تندی نسبت به آمریکا اتخاذ کرد، در اولین سفر خارجی خود از عربستان بازدید کرد.
سیاسیون پاکستان میدانند که برای رفع برخی از تنگناهای اقتصادی خود مجبورند با عربستان کار کنند حالا کسانی مثل خانواده شریف خیلی راحت با سعودیها کار میکنند و از این کشور کمک میگیرند چون در خیلی از موارد با آنها هماهنگ هستند.
شما میبینید در این قضایای اخیر شهباز شریف برای اولین بار در خصوص جنگ بین یمن و عربستان طرف عربستان را گرفت و یمنیها را محکوم کرد. تا حالا پاکستانیها اینگونه موضعگیری نکرده بودند. ولی شهباز شریف اخیراً این موضعگیری را علیه یمنیها انجام داد. خوب یکی از خوش شانسیهای عربستان روی کار آمدن حکومت خانواده شریف در پاکستان است. بنابراین تمایل عربستان برای کار کردن با خانواده شریف بیش از عمرانخان و دیگران است.