شناسه خبر : 60615
تاریخ انتشار : 1399/12/11 16:35
رسوب حاشیه‌نشینی عامل ایجاد ژئوکالچرهای نوپدید

ناصر ترابی:

رسوب حاشیه‌نشینی عامل ایجاد ژئوکالچرهای نوپدید

گرچه حاشیه‌نشینی معضلی است که از دوران پهلوی و توسعه نامتوازن آن سال‌ها به حکومت اسلامی به ارث رسیده اما برای درمان آن زمان کافی در اختیارمان بوده است. این معضل می‌تواند مانند چشم اسفندیار مانع تحقق دولت اسلامی گردد و درنتیجه روند حرکت انقلاب را تحت شعاع قرار دهد

نورنیوز-گروه جامعه: تاکنون در خصوص حاشیه‌نشینی صحبت‌های فراوانی از جانب صاحب‌نظران و مسئولین در داخل یا خارج کشور شده است که همه آن‌ها در جای خود ارزشمند و قابل‌تأمل می‌باشد ولیکن یکی از ضعف‌های موجود که کم‌تر به آن پرداخته‌شده، تأمل و تدبر در موضوع حاشیه‌نشینی از منظر آینده‌پژوهی است.

چه‌بسا اگر در دوره‌های گذشته به عواقب و نتایج تصمیمات و تدابیر اتخاذشده توجه می‌گردید اصلاً با پدیده‌ ای به نام حاشیه‌نشینی مواجه نبودیم و آنچه اکنون با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنیم حاصل تصمیم سازی ها و تصمیم‌گیری‌ها ی اشتباه پسینی بوده لذا در این مقال کم و مجالی کوتاه سعی می‌نماییم تا از دریچه فرهنگی اجتماعی به موضوع حاشیه‌نشینی در آینده ایران اسلامی در گام دوم انقلاب نگاهی داشته باشیم تا مانند فانوس دریایی به سکان‌داران عرصه سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری کشور هشداری دهیم در خصوص جابه‌جایی مؤلفه‌های قدرت و آمادگی برای دهه‌های بعد انقلاب که مسلماً سال‌های پر چالش و با فراز و نشیب‌های زیادی خواهد بود مانند آنچه تاکنون پشت سر گذاشتیم.

کجا هستیم؟ و به کجا می‌رویم؟

ابتدا به‌ ساکن و پیش از ورود به موضوع حاشیه‌نشینی باید به این نقطه کانونی توجه کنیم که نظام کنونی جمهوری اسلامی در کجای پازل طراحی‌شده انقلاب قرار دارد؟ و قرار بود به کجا برسد؟ و اکنون در جورچین چه نقشی را باید ایفا نماید؟ البته ازآنجاکه بررسی این مسئله، موضوع محوری این یادداشت نیست به‌ صورت گذرا و در دور تند به موارد بیان ‌شده خواهیم پرداخت.

طراحان و برنامه ریزان انقلاب اسلامی ایران برای این انقلاب پنج کلان مرحله طراحی و تدوین نموده بودند شامل؛ انقلاب اسلامی که در آن باید نظام طاغوتی شاهنشاهی سرنگون می‌گردید که محقق شد، نظام اسلامی که باید در این مرحله نظامی با قواعد، ساختارها، مبانی و برنامه‌های اسلامی و مجزا از گذشتگان و بر مدار حکومتی شیعی شکل می‌گرفت که تقریباً با نمره قبولی نسبتاً خوبی محقق شد و این مرحله نیز پشت سر گذاشته شد در مرحله سوم مقرر بود (و هست) دولت اسلامی و در مرحله چهارم جامعه اسلامی و درنهایت تمدن اسلامی شکل بگیرد. شوربختانه حرکت انقلاب اسلامی در این مرحله نسبت به ظرفیت‌های موجود مناسب و قابل‌پذیرش نبوده البته آسیب‌شناسی آن جای تفکر و تعمق بیشتر دارد که بعضی از این علل و دلایل قابل‌تأمل و پذیرش می‌باشد. نظامی که داعیه ایجاد تمدنی نوین بر مبنای مذهب را دارد و خواهان صدور انقلاب و الگو شدن برای سایر کشورها است نباید و نمی‌تواند دچار آفت‌ها و مشکلات اساسی و بنیادینی شود که می‌تواند نظام اسلامی را به گذشته‌های دور پرتاب کند.

ازآنچه در این مقدمه بیان شد برمی‌آید گرچه حاشیه‌نشینی معضلی است که از دوران پهلوی و توسعه نامتوازن آن سال‌ها به حکومت اسلامی به ارث رسیده اما برای درمان آن زمان کافی بوده و این معضل می‌تواند مانند چشم اسفندیار مانع تحقق دولت اسلامی گردد و درنتیجه روند حرکت انقلاب را تحت شعاع قرار دهد، لذا نباید از کنار این تهدید بالقوه (مبدل به بالفعل شده) به ‌آسانی گذشت. فراموش نکنیم که ولی‌فقیه و راهبر نظام، دهه چهارم انقلاب را دهه پیشرفت و عدالت نام‌گذاری نمودند و در همین دهه بابت عدم اجرای عدالت اجتماعی از مردم عذرخواهی نمودند، عدالتی که در حاشیه‌ها به‌ندرت دیده می‌شود. مسئله حاشیه‌نشینی و رشد کاریکاتوری کشور و بیماری ماکروسفالی (بزرگ‌سری) نه یک موضوع مدیریتی صرف بلکه یک مسئله بنیادین است.

عملیات حرارتی

در علم متالوژی روش‌های مختلفی وجود دارد که در آن فلزات و آلیاژهای متفاوت را در فرآیندهای مختلف حرارت، سرد و ترکیب با فلزات قرار می‌دهند تا از پس این عملیات حرارتی آلیاژهای متفاوت با خواص و ترکیبات مختلف تولید نمایند در این فرآیند نحوه حرارت دادن، سرد کردن و اضافه و کم نمودن فلزات مختلف، متفاوت و فرمول‌های مجزایی دارد اما نکته قابل ‌تأمل آن است که هر فلزی وقتی وارد یک کوره عملیات حرارتی می‌شود هنگام خروج یک فلز یا آلیاژی است مجزا و متفاوت با فلز اولیه.

در مدیریت سیستم‌ها، حکمرانی و علوم استراتژیک نیز همین فرآیند حکم‌فرما است (ممکن است پروسه‌ خاص باشد یا سلسله پروژه‌های به‌هم‌ پیوسته) اما با این تفاوت مهم که عملیات حرارتی در فولادها زودبازده و در کوتاه‌مدت رخ می‌دهد و نتیجه آن به‌سرعت و در بازه زمانی کوتاه قابل‌ مشاهده است ولی در روند تغییرات اجتماعی و در سطوح ملی در بلندمدت و در بهترین حالت ممکن (که به‌ندرت رخ می‌دهد) در میان‌مدت، پیامد و برون داد آن قابل ‌لمس یا مشاهده است. لذا آینده‌نگری و پیش‌بینی در این‌گونه موارد دشوار است و نتایج در آینده نزدیک بهتر قابلیت پیش‌بینی دارد مانند هواشناسی که درصد خطای پیش‌بینی آن برای روز بعد کم‌تر از هفته بعد و هفته بعد کم‌تر از ماه بعد و سال بعد است.

استراتژی قورباغه پخته

گاهی برای پخت یک قورباغه آن را در یک قابلمه آب سرد قرار می‌دهند و قابلمه را بر روی شعله آتش، قورباغه به ‌راحتی می‌تواند با یک جهش از قابلمه خارج شود اما چون سیستم بدن آن به ‌مرور خود را با محیط تطابق می‌دهد متوجه افزایش دما نمی‌گردد، زمانی به خود می‌آید که دیگر حرارت ظرف بالا رفته و اندام قورباغه فلج شده و راهی ندارد جز فنا و مرگ.

در سازوکارهای اجتماعی نیز با چنین تهدیدها و معضلاتی مواجه هستیم، گاهی مانند همه‌گیری بیماری کرونا در یک بازه کوتاه و در یک عملیات حرارتی ممکن است فرهنگ و نوع نگرش جامعه تغییر کند و تفکر و روحیه مردم مانند قبل از این تنش و تشنج نباشد و گاهی مانند حاشیه‌های شهرها با یک عملیات حرارتی بزرگ و عمیق و البته آرام و به‌مرور مواجه باشیم.

به نظر می‌رسد آنچه در حاشیه شهرها در حال رخ دادن است از این جنس است یعنی در مواجه با مشکلات و معضلات این بخش‌های مهم جامعه نباید تنها از نگاه اجتماعی، سیاسی، ژئواکونومیک، ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک به مسئله نگریست بلکه با در نظر گرفتن جغرافیای مناطق حاشیه شهر باید ضمن اینکه همه موارد قبل را باهم تحت پوشش و بررسی قرار دهیم از منظر ژئوکالچر به این مناطق توجه کرد.

آنچه در حال رخ دادن است و ما (ما یعنی همه جامعه به‌خصوص حاکمیت و نخبگان) از آن غافل هستیم و به دلیل افزایش تدریجی دما و تطبیق خود با شرایط و عدم توجه به آینده و عدم دریافت سیگنال و علامت از اسپاسم های عصبی آن را نمی‌بینیم عملیات حرارتی است که در بافت فرهنگی اجتماعی این مناطق در حال رخ دادن است.

به دلیل هم‌جوشی و پیوند غیر همسنگ و غیر هم گن بعضی خرده‌فرهنگ‌ها در حاشیه شهرها و تحمیل شرایط بد اقتصادی، سایش گفتمانی قومیت‌ها و قشرهای نامتناجس، همزیستی طولانی‌مدت، فشار روانی بیرونی و جنگ نرم نظام استکباری و بمباران افکار و تغییر ادراک مردم، سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌های زودگذر و زودبازده با اهداف شخصی و جناحی و از همه حساس‌تر حضور طبقه متوسط جامعه (که در مدیریت کشور از منظر مردم‌سالاری و افکار جامعه از منظر اتمسفر حاکم بر آن نقش تعیین‌کننده‌ی در سرنوشت کشور دارند) در این مناطق در کنار رشد و توسعه نامتوازن و پیشرفت‌های غیرمنطقی و وجود آسیب‌های اجتماعی فراوان در کنار آرمان و اهداف بلندمدت و سرخوردگی صادق یا کاذب و مجموعه‌ای از دلایل و علل میان نسلی و بین‌رشته‌ای، مردم این مناطق به ‌مرورزمان در حال تبدیل ‌شدن به افراد و اجتماعاتی هستند که با مردمی که از مبدأ خود مهاجرت نمودند یا در این سال‌ها در این مناطق زیست می‌کردند متفاوت خواهند بود و متأسفانه کم‌تر کسی این تغییرات را می‌بیند.

در انتها متذکر می‌گردد که این مقاله هشداری بود در خصوص ایجاد ژئوکالچرهای نوپدید خارج از کنترل در حواشی شهرها که مشخص نیست اهداف، خواسته‌ها، خاستگاه‌ها و اصول آن‌ها با اهداف ایران اسلامی در یک راستا باشد لذا باید برای آن‌ها برنامه داشت تا در برنامه‌ها اجباری احتمالی، هضم نشد.

ولیکن ضمن بیان این تهدید (که چالش امروز ما است و با رسوب، تعمیق و گسترش آن در آینده نزدیک تنش‌ خواهد شد و در آینده دورتر تشنج و احتمالاً در بلندمدت بحران و در فرهنگ که مهم‌ترین مؤلفه قدرت انقلاب است تأثیر به سزای خواهد داشت) به نظر نگارنده می‌توان این تهدید را به فرصت تبدیل کرد اگر برای آن طراحی داشته باشیم و خطر را درک کنیم و خوب بشناسیم لذا لازم و ضروری است طبق یک نقشه جامع دقیق که نقش و وظیفه همه نهادها و دستگاه‌ها در آن مشخص باشد برای آینده آمادگی داشت و پس از هر سیاست اجرایی و برنامه عملیاتی به اثر سنجی و پیامد یابی و ماندگاری آن بپردازیم امری که هیچ‌گاه در پی آن نبودیم باید این فرهنگ در ما تغییر کند که به گزارش اکتفا نکنیم و ارزیابی نماییم که فعالیت‌های ما چه اثری داشت و تا کجا مانا و پایا بود.


نورنیوز
اخبار مرتبط






نظرات

نام و نام خانوادگی

آدرس ایمیل

نظر شما

X
آگهی تبلیغاتی