شناسه خبر : 120563
تاریخ انتشار : 1401/09/21 12:13
«کمیته‌های جوانان محلات» رمز مشترک اتاق عملیات سعودی، صهیونیستی و منافقین

محمدمهدی میرزایی

«کمیته‌های جوانان محلات» رمز مشترک اتاق عملیات سعودی، صهیونیستی و منافقین

در غائله اخیر و از زمان آغاز آن تا حدود 1 ماه هنوز ذهن بسیاری از مردم درگیر کشف واقعیت بود و رفته‌رفته با مشاهده وقایع کف میدان دریافتند که ماجرا فراتر از یک اعتراض ساده مدنی است و شکل یک آشوب اجباری سازمان یافته توسط تروریست‌ها را به خود گرفته است.

نورنیوز - گروه سیاست: در هفته های گذشته و در فراخوان‌های کم‌تعداد و از نفس افتاده اما پر سروصدای اغتشاشگران در نقاط مختلف کشور، یک نام بیشتر به چشم می‌خورد؛ «کمیته‌های جوانان محلات». این کمیته‌های به‌ظاهر خودجوش وظیفه تبلیغ فراخوان‌های شبکه ضدامنیتی اغتشاشگران را بر عهده دارند، درواقع نقش آشکار این کمیته‌ها، مانندسازی کمیته‌های تشکیل شده در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی سال ۵۷ برای مدیریت شرایط حین و پس از پیروزی انقلاب و حفظ امنیت محلات و شهرها است و دستورالعمل آن، مردمی‌ و خودجوش نشان دادن فراخوان‌ها است. اما این کمیته‌ها نقش پنهانی نیز دارند که به مراتب، جدی‌تر و محوری‌تر از نقش آشکار آن است و اصولاً ایجاد این کمیته‌ها برای بهره‌گیری از این کارکرد پنهانی است و درواقع می‌توان گفت که نقش اعلامی و آشکار کمیته‌های محلات، سرپوشی بر کارکردهای پنهان آنان است که در ادامه این یادداشت تشریح خواهد شد.

بنا بر اعلام رسمی دستگاه‌های امنیتی ایران، طراح اصلی ناامنی‌های چندماه گذشته کشور، سرویس اطلاعاتی آمریکا «سیا» بوده و بازی‌گردان اصلی اغتشاشات، ناامنی‌ها و خون‌ریزی‌های اخیر، سازمان اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، «موساد» است. این طراحی از مدت‌ها پیش صورت گرفته بود و در چند سال گذشته چندین مرحله برای اجرای آن خیز برداشته شده بود که به نتیجه‌ نرسید. طراحان و بازی‌گردانان طرح تجزیه و خونریزی در ایران نیازمند پشتیبانی مالی و لجستیکی و نیروی عمل کننده‌ای در کف میدان بوده‌اند که برای تأمین این نیاز، رژیم مرتجع سعودی و گروهک‌هایی نظیر کومله و دمکرات و گروهک منافقین را در فرانسه، انگلستان، آلبانی و چند کشور دیگر در خاک اروپا و اقلیم کردستان عراق دور یک میز جمع کرده و از سابقه خون‌ریزی یا انگیزه آدم‌کشی هرکدام برای اجرای طرح خود استفاده کرده‌اند. بررسی نقش رژیم سعودی و گروهک‌های تجزیه‌طلب کُردی محور این یادداشت نیست، اما در تحلیل پیشِ‌رو که هدف آن رمزگشایی از یک عنصر میدانی است به آن اشاره‌هایی خواهیم داشت.

از آغازین روزهای غائله اخیر ردپای حضور فعال و هدفمند گروهک‌های تروریستی و سرویس‌های اطلاعاتی غربی، عبری و عربی در موضع‌گیری‌ها، هشتگ‌گذاری‌ها، وایرال‌شدن برخی جهت‌گیری‌ها و همچنین دامنه و طیف افراد حاضر در تجمعات و جنس و نوع شعارها مشهود بود و ذهن تحلیل‌گر می‌توانست این واقعیت را که در دل یک اعتراض ظاهرا مدنی جا خوش‌کرده است را دریابد اما در آن روزها کمتر کسی تحمل شنیدن این تحلیل را داشت و دوست و دشمن در بازی تولید شده توسط امپراتوری رسانه‌ای غرب گرفتار شده بودند و دریافت‌شان از وقایع روز، وقوع یک اعتراض مدنی بود لیکن در پشت پرده وقایع جاری، نقشه‌ای در حال اجرا بود که ماه‌ها و بلکه سال‌ها برای آن برنامه‌ریزی شده بود و در حقیقت، ماجرای مرگ یک شهروند جوان، بهانه‌ای بود که طراحان در صدد رخ‌دادن آن بودند تا بتوانند طرح خود را منطبق بر آن بومی‌سازی و اجرا کنند. در واقع طراحان نقشه تجزیه ایران مترصد فرصتی برای فعال شدن یکی از گسل‌های اجتماعی یا سیاسی در ایران بودند تا پروژه خود را بر آن سوار کنند و متاسفانه ماجرای مرگ تأسف‌بار خانم مهسا امینی، در تقاطع چند گسل سیاسی، اجتماعی، مذهبی و قومیتی قرار گرفت و بستر مناسبی برای اجرای پروژه دشمنان شد.

برای درک واقعیت لازم است به چند سال گذشته نگاهی بیندازیم؛ دقیقاً از سال ۱۳۹۶ به بعد. دی‌ماه سال ۱۳۹۶ مریم رجوی؛ سرکرده گروهک تروریستی منافقین در شبکه ماهواره‌ای این گروهک ظاهر شد و در میان صحبت‌هایش یک خبر را اعلام کرد که کمتر مورد توجه قرار گرفت و تا امروز نیز توجه مناسبی به آن نشده است. او از سازماندهی یکان‌های شورشی (این عنوان از واژه ریاضی آن اقتباس شده است؛ یکان در برابر دهگان و صدگان و ...) در ایران خبر داد که در اغتشاشات محدود آن ایام که بر بستر اعتراضات مردم به مسئله گرانی ایجاد شده بود نقش تخریب‌گر و خشونت‌آفرین خود را ایفا کرده بودند. پس از خلع سلاح اجباری منافقین در دهه ۸۰ شمسی و خروج آنان از لیست گروه‌های تروریستی آمریکا و اروپا، این گروهک به ابزار سیاسی و جاسوسی سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه تبدیل شد و برای ادامه حیات مجبور بود علیرغم اینکه ماهیت تروریستی خود را حفظ کرده، پوسته نظامی و تروریستی خود را تبدیل به پوسته اپوزیسیون سیاسی کند و در یک معارضه به‌ظاهر سیاسی، نقش پشت پرده خود را انجام دهد و بهره‌گیری از این پوسته تا سال 1396 تداوم داشت و به‌جز مطلعین در حوزه امنیتی، کمتر کسی می‌توانست ردپای این گروهک را در اقدامات خشن در ایران مشاهده کند، هرچند در فتنه ۸۸ نیز منافقین علیرغم حمایت آشکار از آن فتنه، به صورت مخفیانه از برخی مرتبطین خود برای اعمال خشونت در تهران و برخی شهرهای دیگر بهره برده بود.

اعلام آشکار به‌کارگیری «یگان‌های شورشی» در سال ۱۳۹۶ و پس از آن، درحقیقت اعلام ورود دوباره گروهک منافقین به فاز تروریستی بود که طی چند مرحله تلاش داشتند آن را عادی‌سازی کرده و این تغییر فاز را یک حرکت عادی اعتراضی مسالمت‌آمیز معرفی کند. مدتی بعد که منافقین بازخورد منفی و برخورد قانونی لازم را با این تغییر فاز مشاهده نکردند، خود را برای مرحله بعدی و یک تغییر نام دیگر آماده کردند. این هسته‌های آموزش‌دیده و سازمان‌یافته که با سرپل‌های خارج‌نشین گروهک تروریستی منافقین در ارتباط بودند، فعالیت خرابکارانه و تروریستی خود را با نام «کانون‌های شورشی» ادامه دادند که البته تاکتیک تغییر نام شبکه‌ تروریست‌های وابسته به این گروهک مسبوق به سابقه است.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، منافقین که در آن روزها «مجاهدین خلق» خوانده می‌شدند تلاش می‌کردند که با فریب، انقلاب مردم را با نامی غیر از نام رسمی سازمان خود تصاحب کنند و عنوان «جنبش ملی مجاهدین» را به عنوان تابلوی فعالیت‌های خود انتخاب کردند. علت این تغییر نام مشی غیراسلامی آنان و همچنین تجربه عدم اقبال مردم به آنان در فاز سیاسی بوده است. این نام زمانی که سران منافقین پس از آغاز رسمی فاز نظامی و تروریستی در سال ۱۳۶۰ از کشور متواری شدند همچنان حفظ شد و سپس با انتقال آنان از فرانسه به عراق، بار دیگر تابلوی فعالیت خود را به نامی که جنبه نظامی آن پررنگ تر باشد تغییر دادند و تحت نام «ارتش آزادیبخش ملی ایران» به خیانت و کشتار ادامه دادند. برند ارتش آزادیبخش نیز طی مدت قریب به ۳۰سال به انحاء مختلف زنده نگه داشته شد تا بتوان باتوجه به پروژه‌های دریافتی از سوی سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه، یکی از انواع فعالیت‌های تروریستی منافقین را تحت این نام فاکتور کرد، تلاشی که با عنوان «موسسان اول تا پنجم ارتش آزادیبخش ملی ایران» ادامه یافت و آخرین پرده از آن فروردین‌ماه سال ۱۳۹۸ رونمایی شد که منافقین بدون ترس از تبعات حقوقی این اقدام، تصاویر عناصر وابسته به خود در داخل ایران را در شبکه‌ ماهواره‌ای گروهک نمایش می‌دادند که در حالی که اسلحه به دست دارند آمادگی خود را برای اجرای دستورات سران گروهک اعلام می‌کنند. آبان‌ماه سال ۱۳۹۸ بود که شاهد خروجی محسوس این پروژه بودیم، عناصر مسلح گروهک منافقین تحت عنوان موسسان پنجم ارتش آزادیبخش و کانون های شورشی مشغول کشتار مردم (کشته‌سازی) و نیروهای امنیتی شدند و پس از فروکش کردن اغتشاشاتی که به واسطه‌گرانی سوخت در آن سال رخ داده بودن تلاش کردند آمار و ارقام و اطلاعات واهی از کشته‌های آن وقایع را نهادینه کنند و خطر رسانه‌ای جابجایی عنوان شهید و جلاد را ادامه دادند.

با تشریح این سیر تاریخی، به زمان حال بازمی‌گردیم تا حلقه مفقوده تحلیل حاضر را بیابیم. در غائله اخیر و از زمان آغاز آن تا حدود ۱ماه هنوز ذهن بسیاری از مردم درگیر کشف واقعیت بود و رفته‌رفته با مشاهده وقایع کف میدان دریافتند که ماجرا فراتر از یک اعتراض ساده مدنی است و شکل یک آشوب اجباری سازمان یافته توسط تروریست‌ها را به خود گرفته است. خشونت بی‌سابقه حاکم بر تجمعات از همان روزهای آغازین، گره زدن نام هر دختر و پسر جوان و نوجوانی؛ که به انحاء مختلف اعم از تصادف یا خودکشی در این بازه زمانی از دنیا رفته بودند، به این اغتشاشات و داستان‌سرایی درباره چگونگی کشته شدن آنان، انتشار گسترده اخبار مخدوش و مغشوش و تولید پرتعداد دروغ، کشته‌سازی هدفمند در حاشیه برگزاری تجمعات، ارتکاب اقدامات خشن و قتل‌های فجیع نیروهای مردمی و امنیتی و اتفاقاتی نظیر این، نشانه‌هایی از سازمان‌یافته بودن اغتشاشات داشت و مردم را از صحنه درگیری‌های خیابانی دور کرد.

این آشوب خشن آغاز شده بود و به هرنحوی می‌بایست ادامه پیدا می‌کرد و در حقیقت، طراحان این وقایع، عوامل میدانی خود را با فریب به این جمع‌بندی رسانده بودند که به نقطه غیرقابل بازگشتی رسیده‌اند و باید به هر طریقی که شده این انقلاب پوشالی را ادامه دهند و چند قدمی بیشتر تا پیروزی آنان نمانده است! ارتکاب به ترور در اصفهان و سیستان و بلوچستان، به گروگان گرفتن امنیت روانی شهروندان از طریق دعوت اجباری به اعتصاب اصناف، تهدید کسبه و رانندگان وسایل نقلیه سنگین برای همراه شدن آنان با فرخوان‌هایی که حالا با عدم اقبال مطلق توسط مردم روبرو شده بود و برپایی تجمعات چند نفره در نقاط مختلف شهرهای بزرگ و انجام عملیات‌های آتش‌سوزی و تخریبی ایذایی، آخرین پرده از تلاش برای احیاء پیکر بی‌جان این غائله بود که البته در روزهای ۱۴،۱۵و ۱۶ آذرماه با شکست مطلق روبرو شد، اما اجرای این پرده از نمایش انقلاب نیازمند تشکیلات و عنوان جدیدی بود که حافظه مردم از آن خالی باشد و بتواند شبکه‌سازی و اجتماعی کردن اغتشاشات را که به بن‌بست رسیده بود، دوباره احیاء کند. هرچند از ابتدای کار گروهک منافقین به عنوان یک سازمان مزدور و پروژه‌بگیر در به‌خشونت‌کشیدن تجمعات نقش عمده‌ای داشت اما تلاش دقیقی صورت گرفته بود که به‌واسطه تنفر عمومی مردم از نام این گروهک، این اقدامات به‌صورت مخفیانه و چراغ‌خاموش انجام شود. در این مرحله اخیر نیز، کار به کانون‌های شورشی گروهک منافقین سپرده شد، البته با عنوان جدید و فریبنده «کانون‌های جوانان محلات».

نیم‌نگاهی به تاریخ ایجاد و نحوه فعالیت اکانت‌های توئیتری و اینستاگرامی تحت عنوان کمیته جوانان محلات تهران، مشهد، اصفهان، همدان و دیگر شهرهای کشور این حقیقت را آشکار می‌کند که مدیریت این اکانت‌ها به صورت واحد به یک «شبکه سایبری» سپرده شده است و اخبار منتشر شده توسط این اکانت‌ها یکپارچه، غیرواقعی و غلوآمیز است. خوراک لازم برای پوشش خبری این اکانت‌ها نیز توسط همان هسته‌های تروریستی که پیش‌تر به آن اشاره شد تأمین می‌شود. درواقع پروژه «کمیته محلات جوانان» ابزاری برای زنده نگه داشتن اغتشاشات است که در دوران بی‌اعتنایی مردم به فراخوان‌ها، شبکه آموزش دیده و خشن وابسته به یک گروهک تروریستی، هدایت آن را بر عهده دارد.

نکته‌ای که ذهن مخاطب را به هدایت‌شده بودن این اغتشاشات توسط اتاق مشترک غربی، عبری و عربی نزدیک می‌کند آن است که شبکه تروریست‌های وابسته به گروهک منافقین تحت عنوان «کمیته‌های جوانان محلات» توسط شبکه ماهواره‌ای «سعودی اینترنشنال» تبلیغ می‌شود و اخبار مربوط به این کمیته‌ها به‌صورت روزانه در خروجی این رسانه سعودی-صهیونیستی بازتاب پیدا می‌کند. از سوی دیگر برخی سلبریتی‌ها به‌عنوان بردگان نوین و فرمان‌بران همین اتاق مشترک نیز فراخوان‌های این کمیته‌ها را بازنشر کرده و محتوایی با همان ادبیات را تکرار می‌کنند. نکته جالب آن است که همین رسانه‌ها و افراد؛ مخصوصا در ابتدای اغتشاشات، منافقین و مشخصا مریم رجوی را مورد طرد و تمسخر و حتی توهین قرار می‌دادند و با ادبیات تندی آنان را از مداخله در اعتراضات منع می‌کردند که البته این موضع‌گیری به یک تاکتیک دیکته‌شده شبیه‌تر است تا یک اقدام خودجوش و این واقعیت کم‌کم آشکارتر شد که عناصر تروریست گروهک منافقین به عنوان ابزار همیشگی خیانت علیه مردم ایران مورد بهره‌کشی قرار گرفته‌اند اما نام آنان آنچنان در بین طیف‌های مختلف مردم ایران منفور است که بارها مجبور به تغییر نام و تاکتیک شده‌اند تا حضور آنان در جامعه علنی نشود.

محمدمهدی میرزایی؛ پژوهشگر مطالعات تروریسم


نورنیوز
اخبار مرتبط




نظرات

نام و نام خانوادگی

آدرس ایمیل

نظر شما

X
آگهی تبلیغاتی