نورنیوز ـ گروه سیاسی: شکست مفتضحانه اخیر آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد، نقطه آشکارساز آسیبپذیری این کشور در جهان امروز محسوب میشود.
ترسیم مختصات و شرایطی که واشنگتن امرو ز در آن قرار دارد، حتی از عهده رئیسجمهور این کشور و استراتژیستهای مطرحی مانند هنری کسینجر هم برنمیآید.
کاخ سفید بهصورت همزمان، به کانون بحرانسازی و کانون بحران در جهان تبدیل شده و سیگنالهای وقوع بحرانی جدی در آینده داخلی و سیاسی آمریکا، هر روز بیش از پیش به جامعه این کشور و دیگر بازیگران بینالمللی مخابره میشود.
فارغ از ابعاد و جوانب حقوقی آنچه اخیرا در شورای امنیت سازمان ملل متحد گذشت، نمیتوان نقش و جایگاه راهبرد «مقاومت فعال» و تأثیر مؤثر آن در حوزه سیاست خارجی کشورمان را نادیده انگاشت.
اتخاذ راهبرد «مقاومت فعال» از سوی کشورمان بسیاری از محاسبات واشنگتن و شرکای آن را بر هم زده و مولد منازعات ساختاری و داخلی تازهای در میان دشمنان نظام و ملت ایران بوده است.
این راهبرد، امکان ویژهای را به کشورمان داده است که در قالب آن بتواند هزینههای بازی نامتوازن دشمن و متعاقبا فواید و دستاوردهای خود را در این آوردگاه افزایش دهد.
در جریان تصویب قطعنامه اخیر، اکثریت قریب به اتفاق اعضای دائم و غیردائم شورای امنیت سازمان ملل به این نتیجه رسیده بودند که ایران در مقابل نقض علنی قطعنامه 2231 شورای امنیت سکوت نخواهد کرد.
فراتر از آن، آنها خود نیز متوجه هستند که تعهدات خود در قبال تأمین منافع مالی ایران در برجام را پس از خروج آمریکا انجام ندادهاند. در چنین شرایطی، هزینههای همکاری اعضای شورای امنیت با حماقت دولت ترامپ بسیار بالا بود.
جمهوری دومینیکن نیز به دلیل وابستگی اقتصادی و سیاسی خاص خود به آمریکا، که اصلیترین شریک وارداتی و صادراتی این کشور است، تن به فشارهای واشنگتن داد و تنها رأی مثبت را به قطعنامه تمدید تحریمهای تسلیحاتی کشورمان داد.
با همه این اوصاف، بازی هنوز تمام نشده است. نقطه پایان این بازی نیز انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر یا وقوع یک رخداد سیاسی خاص در آمریکا و اروپا نخواهد بود!
گارد ما باید همچنان بسته باقی بماند و این مهم، مستلزم ادامه حرکت ذیل راهبرد «مقاومت فعال» خواهد بود.
بدون شک آمریکا و متحدان آن، در آینده توطئههای دیگری را در مواجهه با توان تسلیحاتی و استراتژیک کشورمان طراحی و اجرا خواهند کرد.
ما در حوزه سیاست خارجی کشورمان، تنها با پدیدهها مواجه نیستیم بلکه با روندها دست و پنجه نرم میکنیم، بنابراین رصد آگاهانه تحرکات، طرحها و نقشههای آمریکا و متحدان آن و بازتعریف مستمر بازی آنها در تقابل با موجودیت نظام جمهوری اسلامی ایران، نباید لحظهای به فراموشی سپرده شود.
اروپائیان همچنان تاکتیک خرید زمان را ذیل راهبرد «فشار حداکثری» علیه ایران دنبال میکنند. در واقع نگاه راهبردی واشنگتن و بازیگران اروپایی در قبال کشورمان مشترک است و هر دوی آنها در صدد مهار حداکثری ایران از طریق اعمال فشار بر کشورمان هستند.
با این حال، بخشی از بازی تاکتیکی آنها با یکدیگر متفاوت است. این تفاوت تاکتیکی نباید ما را از اصل موضوع غافل سازد. بسته ماندن گارد ما در برابر اخم و لبخند رقیب، به ما امکان میدهد تا در مدیریت هزینهها و فایدهها، بیشترین سود را نصیب خود و متعاقبا بیشترین ضرر را متوجه دشمنان خود کنیم.