علی افشار: چند سالی است که یک دارودسته رسانهای که اعضایشان در همه نشستهای خبری اعم از فرهنگی، اقتصادی، ورزشی، اجتماعی، سیاسی! به دنبال کارت هدیه و شام و ناهار میچرخند و آدرس و ساعت نشستهای خبری را به یکدیگر اطلاع میدهند، در کانالهای تلگرامی مطالبی را درباره هزینههای میلیاردی فیلمهای سینمایی و جشنوارههای سینمایی پست و به اشتراک میگذارند، غافل از این که دم خروس پیداست و همه اهل رسانه و سینما، آنها را با کروکی میشناسند!
سینما هنر گرانی است و اگر سینمای ایران قرار است به استاندارد صنعتی سینما نزدیک شود، باید از نظر بنیه اقتصادی قویتر از آنی باشد که منجر به ساخت فیلمهای لوباجت آپارتمانی یا کمدیهای فرحبخشی میشود، پس تزریق پول به سینمای ایران، بالارفتن دستمزدها و ... نه تنها بد نیست بلکه لازمه ارتقای سینمای ایران هم هست.
نوک پیکان حمله هماهنگ دوستان نویسنده عدالتخواه(!!) اخیرا باردیگر به سنت هر ساله، جشنواره جهانی فیلم فجر به مدیریت رضامیرکریمی را نشانه رفته که اتفاقا از نظر اجرا، برنامهریزی، فرم و همه چیز یکی از ممتازترین جشنوارههای ایران در دهه اخیر است. جهت اطلاع این دست دوستان باید نوشت که آن چه مشکل دارد، جهانبینی خودشان است نه جشنواره جهانی فیلم فجر. اگر ریختوپاش یک جشنواره منجر به جشنواره رضامیرکریمی شود، این یعنی عین عدالت. بیعدالتی آنجاست که پولی بابت کاری صرف شود که شکل، اجرا و خروجی درستی ندارد. مثلا به یک باجبگیر، پول کلانی بابت حقالسکوت داده شود در حالی که بسیاری از اهل رسانه، زندگی خود را با تهیه گزارش و نقد حقالتحریری میگذرانند... بیعدالتی آنجاست که ارتزاق عدهای به اسم «خبرنگاری»، جمعآوری کارتهدیه باشد. بیعدالتی در تعریف و جهانبینی آنهایی موج میزند که متخصص نیستند اما هم خود را جای متخصص جا میزنند و هم جای آنها را تنگ میکنند.