نورنیوز ـ گروه فرهنگ و جامعه: واقعه عاشورا ترکیبی از ارزشهای متنوع در طول یک تراژدی غمبار است که در طول تاریخ با کثرت نگاههای مخاطبین، رشد یافته و گرچه ارزشهایی در آن پر رنگتر دیده شده، اما در این میان برخی ارزشهای این رخداد درسآموز نیز به دلایلی به فراموشی سپرده شده است.
بر اساس قاعدهای پذیرفته شده، زاویه نگاه طیفهای مختلف جامعه ذیل فرهنگ عمومی آنان تنظیم میشود و بدیهی است که هر کس از ظن خود با این حادثه تاریخی همراه شده است.
باید توجه داشت که مناسک عزاداری را انسانها با سلایق و فرهنگهای خود خلق کرده و میکنند و این موارد در ردیف شعائری نیست که سفارش حق تعالی باشد، مانند خلق یک موسیقی، شعر یا حتی نمایشنامه که گاه با تکیه بر محتوایش به دل مینشیند و جاودانه میشود و گاه قالب خسته کننده آن، محتوا را نیز محبوس ثانیههایی میکند که به آن اثر زندگی میبخشد.
توضیح این نکته از آنجا ضرورت مییابد که: اولا با گذشت قرنها، حادثه عاشورا و یاد آن توانسته خود را تثبیت کند که از این جهت محک خوبی است برای داوری در خصوص قالبهای حفظ این محتوای گرانقدر و ثانیا ما در طی ۱۰ روز اول ماه محرم شاهد مناسک و سنتهای زیادی در سراسر جهان هستیم که منشاء اصلی آن حادثه عاشورا است.
بر اساس قاعدهای که ذکر آن رفت، هر یک از مناسکی که در این خصوص در سراسر عالم برگزار میشود بر وجوهی از این حادثه غمبار و تاریخساز متمرکز شده و بهطور کلی و البته غیر حصری دو نگاه در طول تاریخ پیرامون حادثه عاشورا نمود بیشتری یافته است: نگاه حماسی و نگاه عاطفی.
زمانی که رخدادهای سال ۶۱ هجری در مرکز نگاه حماسی قرار میگیرد از آن شجاعت متولد میشود و روشن است که بشریت همواره «شجاعت» را ستوده و این خصیصه نزد ملل مختلف با عقاید متفاوت، همواره مورد تکریم و احترام بوده است.
مناسکی که با این نگاه جان میگیرد بر شور و هیجان بنا میشود و ناگزیر ابزار موسیقایی آن نیز حماسی است و سبک مناسک بر تحرک بدن و ضربآهنگ استوار میشود.
اگر در این نگاه و در مقام ذکر مصیبتها ناخودآگاه سر و سینه مورد سرزنش دست آدمی قرار میگیرد و مناسکی ابداع و خلق میشود، نظم و انظباط خاص خود را مدیون همین سرزنش با روح حماسی است.
همچنین است زمانیکه این حادثه در مرکز نگاه عاطفی قرار میگیرد، از آن مرثیه و تپش قلب و لغزش اشک متولد میشود و بدیهی است که مناسک متعلق به این دیدگاه، تغزلی و عاشقانه است و وجه انسانی آن بیش از ابزارهای بهکار گرفته شده، خودنمایی میکند.
اصوات حزین انسانی، اشعار و سرودهها، نالههای جمعی و فردی، پوششهای نمادین، رنگهای منتخب، همه و همه موجب میشود مناسک مرثیهسرایی از آرامش و تمرکز بیشتری بهره گیرد و فهم دقیقتر مضامین مورد توجه باشد.
نکته اینکه؛ ناخواسته و بهصورت طبیعی هر یک از این دو نگاه نیز به لحاظ سن و پختگی، مخاطبین خاص خود را جذب کردهاند، اما باید توجه داشت که بر اساس آنچه نقل شده، ابعاد تراژیک عاشورا معلول رفتار جنایتکارانه دشمنان اهل بیت علیهم السلام بوده و در اختیار و انتخاب شخص امام(ع) نبوده است.
درست به همین جهت نمیتوان این بُعد را بُعد اصلی و زاویه دیدِ آن را مهمتر از ابعاد دیگر دانست، اما از آنجا که حوزه عاطفه پیوندهای محکمتری ایجاد میکند، طرفدارانِ بُعد عاطفی، بهصورت غالب، عاشورا و حوادث آن را با مناسک مرثیه تبلیغ کردهاند.
بر این اساس؛ گاه این شیوه و راهبرد چنان فربه شده که حتی شجاعتها، آزادگیها و ایثارهایی که در اوج مناعت طبع در این حادثه رخ داده است برای مصلحت، نادیده میگیرد تا وجه غمبار حادثه نمود بیشتری به خود گیرد.
حماسه عاشورا حامل ارزشها و معارف انسانی در والاترین سطح است که در درون خود خرده حادثههای اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را نیز جای داده، لذا بیتوجهی به اصل «تبیین ماهیت» و محدود کردن این رخداد عظیم به صرف مرثیه با توجه به ورود برخی تحریفها، نه تنها موجب محدود شدن دایره مخاطب میشود، که اقدامی نگران کننده در مسیر کم عمق جلوه دادن معارف ژرف آن است.
امروزه با توجه به انقلابی که در خصوص تبادل اطلاعات در جهان رخ داده، باید توجه داشت که هر آیین و مناسکی که ما بر اساس دیدگاههای خود خلق میکنیم دیگر در انحصار جامعه کوچک ما باقی نمیماند و در ابعادی وسیع به اطلاع همگان میرسد.
از سویی؛ واقعه عاشورا به اندازهای سوزناک است که نیازی به اضافات برای تاثیرگذاری بر مخاطبین نیست، لذا ملت بزرگ ایران در قامت ساکنان جغرافیایی که مرکز اصلی تولید معارف شیعی است و توانسته تا امروز پیام آن حماسه بزرگ را حفظ و نگهداری کند، همچنان باید وظیفه سنگین حراست از محتوای والای این حادثه را نیز به عهده داشته و مروج ابعاد گفته نشده و تاثیرگذاری باشد که بهدلیل غلبه وجوه عاطفی عاشورا به فراموشی سپرده شده است.
رفتار حسین بن علی علیهالسلام و یاران و اهل بیت او در حادثه عاشورا، عصاره همه فضائل انسانی در برابر جنایتبارترین اقداماتی است که شاید نمونه آن در تاریخ نایاب باشد، از این رو ضروری است آموزههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و انسانی آن تا ابد برای راهبری زیست انسانی و اخلاقی برای همه ابناء بشر با هر آیین و اعتقادی به صورت هنرمندانه و هوشمندانه واگویه و تبیین شود.