نورنیوز ـ گروه بین الملل: پس از ترور سپهبد شهید قاسم سلیمانی و همراهان ایشان توسط دولت تروریست آمریکا، وزارت خارجه این کشور در توجیه این اقدام جنایتکارانه خود مدعی شد سردار سلیمانی به مدت 20 سال معمار اصلی حملات تروریستی ایران بوده است!
در این خصوص؛ روزنامه «در اشتاندارد» اتریش در یادداشتی به قلم «پیتر سینگر» نوشته است:
با توجه به سابقه سرویس های اطلاعاتی آمریکایی در ارائه اطلاعات کذب، حتی اگر فرض شود اظهارات دولت آمریکا این بار درست بوده، آیا حمله مرگبار به «سلیمانی و المهندس» از نظر اخلاقی قابل توجیه بود؟
بگذارید با این فرض شروع کنیم که کشتن مردم اشتباه است. «دونالد ترامپ» نیز موافق این اصل است. اما آیا استثنائی برای اشرار وجود دارد؟ برای سادهتر کردن استدلال تا حد امکان، فرض می کنیم این اصل فقط درباره افراد بیگناه صدق میکند.
اما چه کسی درباره بیگناه بودن افراد قضاوت می کند؟ اگر همانطور که آمریکاییها اغلب ادعا میکنند، پیرو «حاکمیت قوانین و نه افراد خاص» هستند، باید یک روند قانونی برای تشخیص خطاکاران وجود داشته باشد. از سال 2002، دادگاه بین المللی جزایی سعی در پیاده سازی چنین روشی در سراسر جهان داشته، اما هنوز کاملا موفق نشده است.
«آگنس کالامارد»، گزارشگر ویژه کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد، در پی ترور سلیمانی اظهار داشت که هیچ نظارتی بر قتلهای هدفمند در خارج از مرزهای یک کشور وجود ندارد. دستگاه اجرایی هر کشور به سادگی تصمیم می گیرد که چه کسی را بدون انجام مراحل قانونی مناسب یا کسب رضایت مقامات دولتی دیگر از میان بر خواهد داشت. پذیرش چنین رویهای، یافتن تفاوتهای اساسی با قتلهای مشابهی را که توسط سایر کشورها برنامهریزی یا انجام شدهاند، دشوار میکند.
تنها دفاعیهای که آمریکا برای اقدامات خود دارد، این است که میگوید ما فقط افراد شرور واقعی را هدف قرار میدهیم. اما آنها بدین ترتیب بار دیگر از تصمیمات فردی و نه حاکمیت قانون پیروی میکنند.
توجیه دیگری که پنتاگون برای این ترور ارائه داد، اشارهای مبهم به «ممانعت از برنامههای ایران برای حمله در آینده» بود. همانطور که کالامارد خاطرنشان میکند، این به معنای حمله قریب الوقوع نیست که قوانین بین المللی برای توجیه دفاع از خود میپذیرند.
مطالعه دقیق متن بیانیه کنفرانس مطبوعاتی سه مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا، ذهنیت واقعی دولت ترامپ را نشان می دهد. در پاسخ به سوالات مکرر درباره نحوه توجیه این حمله، یک مقام دولتی این حمله را با سرنگون سازی هواپیمای حامل «ایزوروک یاماموتو»، دریاسالار ژاپنی در سال 1943 مقایسه کرد.
اگر مقامات ارشد وزارت خارجه آمریکا معتقد باشند که این کشور در حال جنگ با ایران است، ترور ژنرال سلیمانی قابل توجیه و معنادار خواهد بود. اما آمریکا با ایران در جنگ نیست و قانون اساسی آمریکا تنها به کنگره اجازه اعلام جنگ را اعطا کرده و این نهاد هرگز جنگ با ایران را اعلام نکرده است.
از طرف دیگر، اگر این ترور اقدامی جنگی نبوده، بنابراین یک قتل فراقانونی محسوب میشود و از آنجا که به منظور جلوگیری از حمله قریب الوقوع انجام نشده، هم غیرقانونی و هم غیر اخلاقی است. این امر میتواند عواقب منفی جدی نه تنها در رابطه با تشدید اقدامات تلافیجویانه در خاورمیانه، که با تضعیف بیشتر نظم حقوقی بین المللی داشته باشد.
نورنیوز