نورنیوز ـ گروه بین الملل: فرود نخستین هواپیمای خطوط هوایی رژیم صهیونیستی در فرودگاه ابوظبی که از آن به عنوان پرواز صلح یاد شد، به ظاهر قرار است سرآغاز روابط علنی امارات و اسرائیل باشد اما عملا مفهومی جز ورود اسب تروای اسرائیل به سرزمین شیوخ عرب ندارد.
نگاهی به دکترین سیاسی ـ امنیتی رژیم صهیونیستی بعد از امضای توافقنامه کمپ دیوید حاکی از تغییر رویکرد این رژیم برای نفوذ به کشورهای عربی است، دکترینی که بر پایه سه اصل «هم پیمانی با بازیگران عمده منطقهای و بینالمللی»، «تحکم و تسلط بر منطقه» و «حفظ برتری نظامی بر سایر کشورهای منطقه» پایهگذاری شد.
گرچه قدرت نظامی به عنوان یک نیروی بازدارنده در مهار دولتهای رقیب به شمار میرود، اما در سالهای اخیر، توانمندیهای اقتصادی ـ تکنولوژیک نیز به عنوان ابزار بازدارنده جدید به یاری قدرت نظامی آمدهاند.
بر این اساس؛ صهیونیستها در این راهبرد بر آن شدهاند تا با ایجاد بازارهای مشترک منطقهای در محدوده وسیع جغرافیایی خاورمیانه عربی، آسیای مرکزی و قفقاز، آفریقا و اقیانوس هند از نفوذ اقتصادی به عنوان ابزاری برای نفوذ و سیطره سیاسی ـ امنیتی بهره بگیرند.
این فرآیند متضمن این واقعیت بود که؛ بدون فعالیتهای اقتصادی نمیتوان ثبات صلح را تضمین کرد لذا آنها سعی کردند با ایجاد پوششی بر نیات پلید خود، صورت ظاهری ماجرا را در حوزههای هدف، نه بر پایه «سیاست رعب و تهدید» که به شکل «سیاست تبادل و شکوفایی» تصویر کنند.
صهیونیستها با درک واقعیات میدانی و وزن حقیقی خود در منطقه دو گزینه پیش روی خود داشتند؛ یا باید به خصومت دائمی اعراب و اسرائیل تن میدادند که این گزینه با توجه به منابع انسانی محدود و عمق راهبردی اندک، آنها را در بلندمدت به شدت آسیبپذیر میکرد و یا اینکه باید شرایط صلح مورد نظر خود را به طرف مقابل تحمیل میکردند. آنها برای تحقق این هدف، راهکار سیطره اقتصادی را انتخاب کردند که مقدمهای برای دستیابی به نفوذ امنیتی و سیاسی است.
نکته جالب ماجرا اینکه؛ در جغرافیای مد نظر آنها هر جا (مانند لبنان، سوریه، غزه و...) دستشان خوانده و در مقابل نقشه شومشان ایستادگی شده، همچنان همان سیاست مشت آهنین تداوم دارد.
بر اساس آموزههای «تئودور هرتزل» بنیانگذار صهیونیسم؛ «کالاهای اسرائیلی با هر نامی که در بازارهای دنیا به فروش برسد به مفهوم هژمونی قوم برگزیده یهود است»، لذا بنابر این اصل، سران رژیم صهیونیستی روابط سیاسی را بر بستر توسعه روابط و نفوذ اقتصادی در مناطق هدف شکل دادند به گونهای که کشورهای مدنظر خواسته یا ناخواسته به این سلطه تن دهند.
بنابراین رژیم صهیونیستی در قالب پوشش عربی و از طریق برقرار کردن پلهای اقتصادی به صورتی که منافع دو طرف فراهم شود وارد داد و ستد با کشورهای عربی شد و هم اکنون بزرگترین سرمایهداران صهیونیست در کشورهای عربی و حتی آسیای مرکزی و قفقاز سرمایهگذاری گستردهای انجام دادهاند.
روابط اقتصادی اسرائیل با همسایگان و کشورها و بازیگران پیرامونی، نشان میدهد که این رژیم در پوشش روابط اقتصادی به دنبال عادیسازی روابط سیاسی و گسترش روابط امنیتی با این کشورهاست.
روابط و مناسبات اقتصادی اسرائیل در منطقه بر پایه سه الگوی «روابط اقتصادی پایدار با هدف کنترل و ممانعت از بروز و گسترش تنش»، «روابط اقتصادی کم بازده با هدف حضور در مناطق استراتژیک» و «نفوذ دیپلماتیک به منظور عادیسازی و گسترش روابط امنیتی» است.
در راستای تبیین این الگوها، روابط اقتصادی اسرائیل با همسایگان مرزی خود یعنی اردن و مصر، منطقه آسیای مرکزی و قفقاز، ترکیه، کردستان عراق و کشورهای عربی شکل گرفت و در این میان برقراری رابطه با بازیگران منطقهای یکی از اهداف اصلی این رژیم بوده و در مواردی همچون توافق با مصر و اردن و عادیسازی روابط با کشورهایی همچون ترکیه نمود یافته است.
قراردادهای اقتصادی بلندمدت، تسهیل روابط تجاری با آمریکا از طریق گسترش روابط اقتصادی با اسرائیل، ارائه ظرفیتهای تکنولوژیکی و فناورانه منطبق با نیازهای هر کشور و فعال نمودن شرکتهای وابسته به خود در کشورهایی که روابط سیاسی با اسرائیل ندارند، از جمله اقداماتی است که رژیم صهیونیستی برای پیشبرد سیاست نفوذ اقتصادی خود در مناطق پیرامونی جمهوری اسلامی ایران به کار گرفته است.
رژیم صهیونیستی با آگاهی از فضای حاکم بر افکار عمومی منطقه و الزامات دولتها، راهها و شیوههای مختلفی را برای عادیسازی روابط و خروج از انزوای منطقهای در نظر گرفته که یکی از مهمترین آنها، تلاش برای برقراری ارتباط اقتصادی و وابسته کردن کشورهای منطقه به امکانات و ظرفیتهای خود و در پی آن برقراری روابط دیپلماتیک و امنیتی در راستای منافع خود است.
نورنیوز