شناسه خبر : 50748
تاریخ انتشار : 1399/03/10 09:59
همه جانبه نگری الهی به فجایع اجتماعی

فریبا علاسوند*

همه جانبه نگری الهی به فجایع اجتماعی

در حادثه قتل دختر سیزده‎ ساله تالشی به ‎نام رومینا چند نکته دارای اهمیت است که اول از همه اینکه این حادثه به ‎عنوان‎ قتل یک انسان ابعاد اخلاقی و حقوقی غیرقابل اغماض دارد.

نورنیوزـ گروه جامعه: بی‎ تردید هیچ کس نمی ‎تواند بدون دلیل موجه جان کسی را بگیرد و قتل جرم سنگینی است و تاوان سنگین‎تری دارد. امر به معروف و نهی از منکر آمرانه ‎ترین رفتار اصلاحی است که افراد جامعه تنها تا مرحله زبانی می ‎توانند آن را انجام دهند و بازداشتن فرد مجرم با تنبیه بدنی تنها و تنها در اختیار حاکم شرع است. از نظر اخلاقی نیز می ‎دانیم دین شریف اسلام بدگمانی نسبت به دیگران را ممنوع می ‎داند چه رسد به آسیب رساندن، کتک زدن و یا سطوح سخت‎ تر مانند قتل. در الگوی اخلاقی اسلام رحم بر فرزند و بخشش او جایگاه بالایی دارد و والدین به‎خاطر رحمت ‎گستری بر فرزند مشمول لطف بیکران خداوند هستند.

همچنین در کنار ارزش پایدار فوق، حفظ نوامیس، عفت‎ ورزی نسبت به دختران و زنان در جامعه، خودداری از‎ بی‎ غیرتی و بی‎ حیایی، حفظ حریم مرد و زن نامحرم نیز ارزش ‎های پایداری هستند که نباید به بهانه تحولات اجتماعی با اباحی گری مردم را تشویق کرد که ارزش ‎های خود را نادیده بگیرند و چشم بر غارت نوامیس خود ببندند. بر‎این ‎اساس نه می‎ توان به بهانه قتلی ناروا غارت عفت را نادیده گرفت یا بر غیرت پدر شورید و نه به بهانه حفظ نوامیس دخترکی نوجوان و فریب خورده را به شکل فجیع و ناجوانمردانه کشت.

از سوی دیگر در این حادثه پرده از داوری ‎های متناقضی برداشته می ‎شود مانند این ‎که گاهی یک دوره و نیم وقت مجلس و مردم گرفته می ‎شود تا به بهانه ‎های رنگین ازدواج دختران زیر 16سال را ظالمانه و با برچسب ازدواج کودک محکوم و ممنوع کنند، در‎حالی که ممکن است چنین ازدواج ‎هایی در چارچوب شرع و قانون به شکل مناسبی و با احقاق حقوق دختر تحقق پذیرد و گاهی همان افراد، فرار دختر 13ساله با مردی 30ساله که با فحاشی و تهدید دخترک را از خانواده‎اش ربوده عشق و آزادی انتخاب و شیوه زندگی نامیده‎ اند، از آن دفاع کرده و از همگان می ‎خواهند که چشم خود را روی تحولات و واقعیات جامعه باز کنند بی ‎آن که غصه دختر نوجوان احساساتی و قربانی خشم جنسی یک مرد فریبکار را بخورند. بی ‎تردید اگر محاکم قضایی به محکومیت آن مرد حکم دهند شعرا دست به‎کار بافتن غزل برای عاشق دلخسته می‎ شوند. ولی اگر پدر محکوم شود هر حکمی به جز قصاص را ناعادلانه می ‎خوانند. کسانی عدم قصاص پدر را ناعادلانه می ‎دانند که قصاص هر قاتل دیگری را حکم خشن اسلامی دانسته و همواره به عفو دعوت می ‎کنند. این تناقضات عجیب برای اهل تفکر همه معنادار هستند.

باید در این اتفاق چند مطلب  در یک چند‎ضلعی با هم دیده شوند. چرا پدر تصمیم به قتل فرزند عزیزتر از جانش می ‎گیرد؟ چه دیده؟ چه تهدیدی شده؟ آیا مورد اخاذی قرار گرفته؟ آیا کسی می ‎تواند خود را جای او که در یک شهر کوچک زندگی می ‎کند و عکس دخترش در دست مردم دست به دست می ‎شود؛ بگذارد؟ بی ‎تردید آنقدر ابعاد این قتل دلخراش است که اجازه دیدن عذر پدر را نمی ‎دهد، ولی باید این وضعیت روحی را هم دید و البته این امر به ‎معنای توجیه قتل نیست. مسئله دیگر سهم نهادهای واسطی است که در این رخداد محقق نشده ‎اند کدام نهاد باید میان پدری که در مرز جنون است و دختری که خطای بزرگی مرتکب شده و پسری که دست از تهدید خانواده دختر برنداشته واسطه می ‎شد و همگان را به خویشتنداری و حل مسئله دعوت می ‎کرد تا مجرم و خاطی از بی ‎گناه شناخته شوند و با روش‎ های درمانگرایانه و مداخله‎ ای به دختر، پدر و خویشان امکان عبور از تنگنای این رخداد چند‎وجهی را می‎ داد؟ از نقاط ضعف در کشور ما عدم تحقق این سهم و فقدان نگرش حرفه ‎ای به این جایگاه است. بعد دیگر سهم آگاهی دختر و پدر است. دختران کی و چگونه باید رفتارهای پرخطر را شناخته، از خود و پاکدامنیشان محافظت کنند و رعایت حریم مرد و زن را تمرین کرده و بدانند این‎گونه روابط به صلاحشان نیست؟ چرا تنها به این اکتفا می‎ کنیم که بگوییم جامعه متحول شده و اباحه رفتارهای جنسی واقعیت جامعه ماست؟ پدران کی و چگونه باید یاد بگیرند در شرایط جدید با چه روش‎ هایی می ‎توانند از ناموسشان حمایت و مراقبت کنند؟ مسئولان در جامعه هم باید بدانند بروز رفتاری تا بدین حد خشن می ‎تواند سرریز هزاران فشار اقتصادی و اجتماعی باشد؟ و عده ‎ای فکر نکنند فلان لایحه به سود زنان، حلال همه مشکلات آنان است. اگر مردم روز به روز برای نان، آب، شغل و گرانی لبریز از خشم شوند با تصویب لوایح کاری از پیش نمی‎ رود. از سوی دیگر ممکن است خانواده ای درگیر پریشانی، مشکلات روانی، اعتیاد، اختلافات زناشویی و ده ‎ها مسئله دیگر باشد که خشونت معلولی از آن همه عوامل است.

دختران کی و چگونه باید رفتارهای پرخطر را شناخته، از خود و پاکدامنیشان محافظت کنند و رعایت حریم مرد و زن را تمرین کرده و بدانند این‎گونه روابط به صلاحشان نیست؟

نهایتا اینکه هر جرمی مجازاتی دارد. در این اتفاق سهم مردی که به حریم خصوصی یک خانواده تجاوز و دختر نوجوان آنها را فریب داده، خانواده‎ اش را تهدید و با انتشار عکس دختر در فضای مجازی عرصه را بر خانواده دختر تنگ کرده سهم کمی در بروز رخداد تلخ قتل نیست. پدر که آخرین پرده را اجرا کرد و دختر را کشت نیز جرم معینی دارد. اسلام به هر دلیلی که بر ما پوشیده است پدر را در برابر مرگ فرزند به قصاص محکوم نمی‎ کند. باید همه کسانی که با اعدام مخالفند فرصت را مغتنم شمرده و در این باره دست ‎کم سکوت کنند! عدم قصاص به ‎معنای حذف عنوان مجرمانه از اقدام پدر نیست و از نظر فقهی حبس و دیه در انتظار این پدر است و اتفاقاً به ‎دلیل عنوان مجرمیت، پدر از این دیه هیچ سهمی ندارد. سهم سوم تقصیر هم بر‎عهده همه نهادهایی است که وظیفه ترمیم این زخم را داشتند و باید به‎موقع اقدام کرده و با نگهداری دختر در محل امن، وساطت و مشاوره هم دختر را پشیمان می ‎کردند و هم پدر را راهنمایی می ‎نمودند که متأسفانه چنین نشد.

باید بدانیم که پدیده قتل دارای انواع و اقسام مختلفی است و اگر یک قتل ابعاد مختلف دیگری پیدا کند تشدید مجازات در اختیار قاضی است و قضات ابعاد متخلف بزه را در نظرخواهند گرفت مانند این ‎که در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه 80 ریاست وقت قوه قضائیه مرحوم آیت ‎الله شاهرودی قتل ‎های مکرر ناموسی در یکی از استان‎ های جنوبی کشور را مشمول افساد در زمین اعلام کرده و قاتلین را از این بابت به قصاص محکوم کردند. ‎بنابراین قضاوت درباره مباحثات فقهی و حقوقی این مسئله تنها در اختیار قانونگذاران فقیه است که ابعاد اجتماعی مسائل را نیز رصد می ‎کنند.

*عضو هیات علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده


دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی
نظرات

نام و نام خانوادگی

آدرس ایمیل

نظر شما

X
آگهی تبلیغاتی